✍ مردیت گال، والتر بورگ، جویس گال
برخی از پژوهشگران معتقدند که مفاهیم سنتی اعتبار و پایایی دربارهٔ دادهها و تفسیرهای پژوهش موردی مصداق ندارد. این دسته از پژوهشگران که به آنها پژوهشگران تفسیرگرا گفته میشود، به جای به کارگیری چنین معیارهایی از ملاکهای دیگر نظیر: درستنهایی، اصالت، قابلیت اعتماد و ربط استفاده میکنند.
دیگر پژوهشگران تفسیرگرا، مفهوم اعتبار را حفظ کردهاند، ولی آن را با استفاده از واژههایی نظیر: اعتبار تفسیری، اعتبار تسهیل کننده، اعتبار پرسشی، اعتبار مرزشکنانه، اعتبار مجلل، اعتبار تخیلی / تمثیلی، اعتبار موقعیتی و اعتبار اغواگرانه بازنگری کردهاند.
برای توصیف ماهیت این صورتبندیها از اعتبار، مفهوم اعتبار تفسیری ارائه شده از سوی جان جانسون و دیوید آلتید را بررسی خواهیم کرد. اعتبار تفسیری عبارت از قضاوت دربارهٔ اعتبار دعاوی معرفتی پژوهشگر تفسیرگراست. ملاکهای ارزشیابی این اعتبار به چهار دسته به شرح زیر تقسیم میشود:
۱- سودمندی
پژوهش تفسیرگرا این تصور را رد میکند که جهان یا هستی به صورت عینی قابل توصیف است. بنابراین، عینیت معیاری برای ارزشیابی درجه اعتبار یافتههای حاصل از پژوهش موردی تفسیرگرایانه نیست. به جای آن، شخص باید ملاک سودمندی را مورد استفاده قرار دهد.
یکی از روشهایی که یک پژوهش موردی میتواند مفید باشد، این است که گزارش ذهن افرادی را که به مطالعهٔ آن میپردازند روشن کند. طریق دیگر سودمندی پژوهش موردی شامل رهاییبخشی افراد مورد پژوهش، خوانندگان گزارش یا گروههای دیگر است.
۲- تمامیت زمینهای
برای درک درست پدیدهای که مورد پژوهش قرار میگیرد باید آنها را در درون یک زمینه قرار داد. هر چه چهارچوب نظری پژوهشگر جامعتر باشد، تفسیرهای او از پدیده قابل اعتمادتر خواهد بود. آلتید و جانسون یادآور شدهاند که پژوهشگران موردی در تفسیر معنای پدیدهٔ مورد پژوهش حداقل به ویژگیهای زمینهای زیر توجه داشته باشند:
. .. … …. ….. …. … .. .
- آلتید و جانسون یادآور شدهاند که پژوهشگران موردی در تفسیر معنای پدیدهٔ مورد پژوهش حداقل به ویژگیهای زمینهای زیر توجه داشته باشند:
- تاریخ
- موقعیتهای فیزیکی و محیط
- تعداد شرکتکنندگان در پژوهش
- فعالیتهای جدولهای زمانی و ترتیب زمانی حوادث
- تقسیم کار
- جریان عادی روزمره و تغییرات ناشی از آنها
- وقایع مهم و ریشهها و پیامدهای آنها
- ادراکات و معانی مورد نظر اعضا
- قواعد اجتماعی و ترتیب الگوهای اساسی.
. .. … …. ….. …. … .. .
آلتید و جانسون بر لزوم حساسیت به چند صدایی موجود در صحنهٔ پژوهش و نیز دانش غیر گفتاری مشارکتکنندگان در ارزیابی اعتبار تفسیرهای پژوهش موردی تأکید دارند.
چند صدایی یعنی اینکه مشارکت کنندگان در برخی از مواقع یک نظر ندارند. بلکه دیدگاهها و سلیقههای مختلف و متنوعی دارند. چنانچه پژوهشگر بتواند نسبت به وجود چند صدایی سعهٔ صدر نشان دهد، اعتبار تفسیر یافتههای پژوهش موردی افزایش خواهد یافت.
دانش غیر گفتاری به درک زمینهای که تا حد زیادی غیر قابل بیان است و اغلب در اشارهها و سکوتها و ظرافتکاریها نهفته است، اطلاق میشود. به عبارت دیگر، اگر مفاهیم و معانی مستتر در یک وضعیت وارد یافتههای پژوهش موردی شوند، از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود.
معانی غیر گفتاری شامل آن دسته از معانی هستند که یا نمیتوان آنها را به صورت آشکار بیان کرد؛ یا توضیح آنها متضمن تعداد زیادی از اشارات و امور است که شرکتکنندگان در گفتمان و مصاحبهٔ خود با پژوهشگر از ذکر آنها خودداری میکنند.
۳- موضعگیری پژوهشگر
تفسیر یک پژوهشگر زمانی اعتبار بالایی دارد که نسبت به موقعیتهای مورد پژوهش حساس باشد. برای مثال، بسیاری از موقعیتها به لحاظ اجتماعی قشربندی شدهاند، نظیر طبقه اجتماعی (طبقهٔ بالا در مقابل طبقهٔ پایین) یا نقشی که در درون یک گروه کاری وجود دارد (مثل مدیر در مقابل کارگر تولیدی).
پژوهشگر باید نسبت به نقشهای مختلف خود (عضویت در طبقه متوسط، پژوهشگر دانشگاهی، مشاهدهکننده مشارکتکننده در یک موقعیت) و چگونگی ارتباط آنها با این ساختار قشربندی شده حساس باشد، در صورتی که پژوهشگر از پیوند این نقشها با پژوهش آگاه باشد، یافتههایش از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود.
برخی از باورها، ارزشها و ویژگیهای فردی ممکن است ناخودآگاه باشند بنابراین ممکن است بتوان دربارهٔ آنها به تأمل آگاهانه پرداخت. این مشکل را میتوان با کمک گرفتن از همکارانی حل کرد که شما را به خوبی میشناسند، به این معنا که از آنها خواسته شود تا روشهای گردآوری و تحلیل دادههای شما را نقد و بررسی کنند.
آنها ممکن است عوامل یا شرایط تشخیصیای را شناسایی کنند که اعتبار نتایج پژوهش شما را به مخاطره میاندازند. باید قادر باشید این نوع امور را کنار بگذارید تا اعتبار یافتههایتان افزایش یابد. از سوی دیگر، شما ممکن است متوجه شوید که بررسی مجدد یافتههایتان ضروری است.
۴- سبک گزارش
سبکی را که پژوهشگر برای گزارش یافتهها انتخاب میکند میتواند بر اعتبار تفسیری که خواننده از یافتههای پژوهش میکند، تأثیر گذارد. به موازات آن که پژوهشگر واقعیت پدیدارشناختی شرکتکنندگان را بازسازی میکند باید راهی را برای بیان این بازسازی به صورت گفتاری یا ترسیمی پیدا کند، به شکلی که واقعیت به صورت معتبر و مستند دریافت شود.
بنابراین، هدف دستیابی به واقعنمایی است که «پاتریشا آدلر» و «پیتر آدلر» آن را «نوعی سبک نوشتاری تلقی میکنند؛ سبکی که خواننده را چنان از نزدیک به دنیای شرکتکنندگان در تحقیق آشنا میکند که به وضوح آن را احساس میکند».
برخی از پژوهشگران پژوهش موردی برای اینکه قالبهای مناسبی برای دستیابی به واقعنمایی داشته باشند، از ساختارهای ادبی نظیر داستان، نمایشنامه و شعر استفاده میکنند.
… … …
در ادامه، به هفت روش دیگر که پژوهشگران پژوهشهای موردی برای بررسی اعتبار و پایایی یافتههای خود تدوین کردهاند، اشاره میشود. مناسبت انتخاب یک روش معین برای پژوهش مشخص به فلسفهٔ پژوهشگر در خصوص پژوهش علمی و پدیدهٔ مورد پژوهش بستگی دارد؛ چون در برخی از انواع پژوهش موردی به وضوح بین پایایی و اعتبار تمایز قائل نمیشوند.
بنابراین، نمیتوان روش معینی را برای آزمون پایایی و اعتبار یک پژوهش ارائه کرد. با وجود این، روشهایی را که به روشنی یا به اعتبار تعلق میگیرند یا به پایایی و نه هر دوی آنها، مشخص خواهیم کرد.
۵- سه سوسازی
فرض کنید به عنوان پژوهشگر، گروهی نوجوان بزهکار را مورد پژوهش قرار دادهاید. یکی از اعضای این گروه به شما میگوید: چون از همه چیز خسته شده بودم، اقدام به تخریب نمودم. آیا این یک بیان معتبر از حالت ذهنی پاسخگوست؟ آیا اگر این شخص، این جمله را در یک پرسشنامهٔ ساختاریافته یا مقیاس اندازهگیری شخصیت مطرح میکرد، اعتبار گزارش را تقویت نمیکرد؟ چنانچه دریابیم که اعضای دیگر این باند یا گروه نیز همین گزارش را مطرح کردهاند، آیا این یافته مدرک موثقتری برای اعتبار به شمار نمیرود؟ با وجود این، انواع دیگری مدرک میتوان یافت که مؤید آن باشد که مطلب اظهار شده با نظریهٔ جاافتادهای دربارهٔ پرخاشگری هماهنگی دارد.
آنچه در مورد هر یک از این نمونهها انجام شد، ناظر بر تأیید یافتههای پژوهش موردی از طریق توسل به شواهد تأیید کننده است. در پژوهش موردی این فرایند را سه سوسازی مینامند.
این فرایند شامل به کارگیری شیوههای مختلف گردآوری دادهها، استفاده از منابع متعدد دادهها، تحلیلگران یا نظریههایی است که به منظور بررسی اعتبار یافتههای پژوهش موردی به کار برده میشود. به کمک سه سوسازی میتوان سوگیریهایی را که ممکن است نتیجهٔ تکیه بیش از حد بر هر یک از روشهای جمعآوری دادهها، منابع، تحلیلگران یا مبانی نظری باشد، از بین برد.
مزیت مهم سه سوسازی این است که رویکردی را که برای تولید دادهها به کار برده میشود و شما به دنبال تأیید آن هستید، دگرگون میکند. چنانچه یافتههایی را با روش کیفی به دست آورید، شاید بتوانید آن را با به کارگیری یک شیوهٔ گردآوری کمّی اطلاعات کنترل کنید. اگر مصاحبهکنندهٔ الف در یک مصاحبهٔ گروهی به نتیجه معینی برسد، برای تعیین اعتبار آن میتوان از مصاحبهکنندهٔ ب خواست که همان مصاحبه را به صورت فردی تکرار کند.
چنانچه در پژوهشی به یک سازه، مضمون یا الگوی علّی معینی در دادهها برسیم، اعتبار یافتهها را میتوان با درخواست از پژوهشگر دیگر و تکرار همین پژوهش مورد بررسی قرار داد. به این معنا که چنانچه پژوهشگر دوم به ساختار، مضامین و الگوی علّى تعیین شدهٔ قبلی رسید، پژوهش اعتبار دارد. با توجه به نوع دادههایی که برای تعیین اعتبار به دنبال آن هستید و نوع منابع موجود، گونههای دیگر سه سوسازی نیز میتواند مناسب باشد.
«سندرا ماتیسن» مشاهده کرده است که در پژوهشهای اجتماعی گاهی سه سوسازی به همگرایی منجر نمیشود، بلکه سبب میشود پدیدههای یکسانی به صورتی ناهماهنگ و متناقض بیان شود. برای مثال، در پژوهشهای بحثبرانگیز، پرتنش یا غیر مجاز دادههای خود گزارشی ممکن است با دادههایی که به کمک شیوههای مستقیم از قبیل مشاهده یا تحلیل اسناد جمعآوری میشوند، ناهماهنگ و حتی به صورت مستقیم در تناقض باشد.
هنگامی که چنین حادثهای روی میدهد، باز هم امکان اعتبار بخشی دادههای مغایر از طریق تلفیق آنها در درون چهارچوبهای تبیینی وجود دارد.
«اوادیا آویرام» در یک پژوهش موردی از یک مدرسهٔ شبانهروزی مربوط به جوانان یهودی اسرائیلی با چنین مواردی روبهرو بود. مشاهدههای آویرام از شیوهٔ برخورد و گفتوگوی کارکنان با دانشآموزان به نتایجی منجر شد که تا حد زیادی با آنچه کارکنان در قالب مصاحبه و گفتوگوی غیر رسمی با پژوهشگر در میان گذاشته بودند، تفاوت داشت.
«آویرام» چنین توضیح داد که اختلاف ناشی از ظاهرسازی کارکنان در مورد فرایند نگهداری بوده است، که بر اساس آن به افراد بیرون از مدرسه وانمود میشد که مدرسهٔ شبانهروزی یک محیط مساعد و بیخطر برای دانشآموزان و کارکنان است.
۶- کاوش به وسیله افراد مورد مطالعه
هدف عمدهٔ پژوهش موردی ارائهٔ دیدگاه صریح و درونی از واقعیت به گونهای است که به وسیلهٔ شرکتکنندگان در پژوهش موردی درک شده است. اعتبار بازسازی پژوهشگر از دیدگاه درونی افراد را میتوان از طریق افراد شرکتکننده مورد تأیید قرار داد. این فرایندی است که طی آن افراد شرکتکننده گزارههایی را که در گزارش پژوهشگر آمده از نظر صحت و کامل بودن مورد مطالعه و بازنگری قرار میدهند.
کاوش به وسیلهٔ افراد مورد مطالعه، امکان دارد خطاهای واقعی را که به سادگی قابل تصحیح هستند نشان دهد. در سایر نمونهها، پژوهشگر احتمالاً برای برطرف کردن اختلافات به گردآوری اطلاعات بیشتری نیاز دارد.
به همین ترتیب امکان دارد شرایطی به وجود آید که شرکتکنندگان در پژوهش گزارش تهیه شده را مطالعه و به کمک آنچه میخوانند حقایق جدیدی را به یاد آورند یا درک جدیدی از موقعیت خویش را کسب کنند. گزارش پژوهش بر همین اساس باید بازنویسی شود.
ین شماری از پژوهشهای موردی را ذکر میکند که در آن پژوهشگران گزارش نهایی خود را به منظور گنجاندن اظهار نظرهای عمیق شرکتکنندگان یا برداشتهای متضاد آنها از موضوعات اصلاح کردند.
۷. پیوستگی مدارک و شواهد
در پژوهش موردی دادههای خام به طور میدانی گردآوری میشوند. برای مثال، حوادث به همان صورتی که اتفاق میافتند، مشاهده میشوند. تحلیل داده های خام پس از آن انجام میشود و از آنها مضامین، الگوها و روابط علّی که تشکیل دهندهٔ یافتههای پژوهش هستند، حاصل میشوند.
«ین» معتقد است پژوهش، زمانی اعتبار قوی دارد که پیوستگی ارائه شده بین اسناد و مدارک به وسیلهٔ پژوهشگر قوی باشد؛ یعنی پژوهشگر بتواند ارتباط روشن و معناداری بین سؤالهای پژوهشی، دادههای خام و یافتهها برقرار کند.
همان گونه که «ین» اظهار داشته است، اصل (اساس پیوستگی اسناد و مدارک) بر این است که دادهها به مشاهدهکنندگان بیرونی (مثلاً خوانندگان گزارش تحقیق موردی) اجازه دهد تا استخراج شواهد را از سؤالهای اولیهٔ پژوهش تا نتیجهگیری نهایی مورد پیگیری قرار دهد.
پژوهشگر باید در گزارش پژوهش موردی، با استفاده از معبر بازرسی که ایجاد میکند، پیوستگی روشنی بین اسناد و مدارک به وجود آورد. معبر بازرسی عبارت از مستندسازی فرایند پژوهش است که در پژوهش موردی به کار برده میشود.
. .. … …. ….. …. … .. .
شش نوع مستندسازی در معبر هر بازرسی باید مورد توجه قرار گیرد:
- منبع و روشن ثبت دادههای خام؛
- تلخیص دادهها و تحلیل نتایج؛
- بازسازی دادهها و ترکیب نتایج؛
- فرایند یادداشتبرداری؛
- مواد به کار برده شده در پژوهش که به هدفها و گرایشها مربوط میشود و
- اطلاعات مربوط به ابزارسازی.
. .. … …. ….. …. … .. .
البته چنانچه در گزارش پژوهش موردی تمام این موارد گنجانده شود، ممکن است گزارش به طرز غیر معمول طولانی شود. با وجود این، داشتن نمونهای کوچک یعنی ارائه نمونهای معرف از موارد مذکور در قسمت روششناسی یا پیوستها امکانپذیر است. به همین ترتیب، چنانکه در پژوهشهای کمّی مرسوم است پژوهشگر باید بتواند مدارک و اسناد این مواد را برای سالهای بعد نیز حفظ کند، به گونهای که پژوهشگران بتوانند آنها را به دقت مورد بررسی و بازبینی قرار دهند.
۸. تحلیل دادههای دورافتاده (حاشیهای) یا موارد استثنایی
میلز و هابرمن توصیه میکنند به جای نادیده گرفتن با گذشتن از کنار موارد استثنایی، میتوان آنها را به عنوان راهی برای آزمون کردن و در نتیجه قوت بخشیدن به یافتههای اساسی مورد استفاده قرار داد.
باید موارد دورافتاده را پیدا و سپس تعیین کنید که آیا اطلاعاتی که در این موارد هست، در موارد دیگری که در جوار قرار گرفته نیز مشاهده میشود، یا اینکه به اشکال دیگر موجود است. مورد دورافتاده شامل فردی است که نمرهٔ او در کرانههای انتهایی یا در انتهای توزیع نمرهها قرار دارد. در پژوهش موردی، دورافتاده، فرد یا موقعیتی است که با بیشتر افراد یا موقعیتها تفاوت چشمگیری دارد.
برای مثال، در یک پژوهش موردی در زمینهٔ نوآوری در مدارس، میلز و هابرمن موقعیتی را یافتند که در آن شیوهٔ جدیدی به عنوان یک درمان معجزهآسا برای مشکلات مدارس محلی به کار برده میشد که از سوی معلمان ارزشیابی میشد.
به هر حال، پژوهشگران دو نوع دادهٔ دورافتاده یافتند؛ یعنی افرادی در آن موقعیت حضور داشتند که این شیوهٔ جدید را نپذیرفتند یا خیلی شدید از آن انتقاد میکردند. از آنجا که این افراد به این شیوهٔ نو در حد نیاز تسلط نداشتند و دلایل عدم انتخاب روش نو از سوی آنها مغایر با دلایل استفادهکنندگان بود، اظهارنظر آنها اعتبار تفسیر پژوهشگران را در این مورد تقویت کرد که تسلط فنی از یک شیوهٔ نوآورانه از سوی کاربران به نتایج مثبت منجر میشود.
میلز و هابرمن توصیه میکنند به دنبال افرادی باشید که بیشترین نفع یا ضرر را از طریق تأیید یا رد چیزی دریافت میکنند. اگر این گونه افراد جواب غیر منتظرهای بدهند، برای مثال فردی که از طریق نفی قضیهای سود زیادی میبرد، آن را تایید کند، پژوهشگر باید بیشتر احساس اطمینان کند که وی حقیقت را میگوید.
یک فن مرتبط، دنبال کردن اسناد و مدارک منفی است؛ یعنی پژوهشگر سعی کند به طور فعال آنچه را صحیح میپندارد با اسناد و مدارک نفی کند. برای مثال، از یکی از همکارانی که در نتیجهگیری تردید دارد، درخواست شود که دادههای خام را بررسی کند تا مستقلاً به نتیجهٔ مورد نظر خود برسد. این شیوه، روش مناسبی برای تعیین صحت تحلیل و تفسیر نتایج است.
۹. همتاسازی الگوها
برخی از پژوهشهای موردی به عنوان آزمایشهایی به منظور آزمودن تأثیرات عمل پژوهشی، نظیر یک برنامهٔ درسی جدید بر یک یا چند متغیر وابسته، نظیر موفقیت تحصیلی و اعتماد به نفس به کار برده میشوند. چون این پژوهشها در چهارچوب اثباتگرایی طرحریزی میشوند، گفتوگو در مورد متغیر مستقل (برنامهٔ درسی جدید) و تأثیر آن بر متغیرهای وابسته (پیشرفت تحصیلی و اعتماد به نفس) مناسب و درست است.
ین روشهای متعددی را برای آزمودن اعتبار استنباط علّى یافتههای پژوهشی موردی بیان کرده است. روشهای مورد بحث، به مجموعهای از قضایای نظری نیاز دارد که در مقابل دادههای پژوهش موردی آزمون میشوند. در صورتی که همتاسازی الگوها پیدا شود، استنباط علّى قوت مییابد؛ به این معنا که اگر از دادههای پژوهش موردی الگویی کشف شود، این الگو با پیشبینیهای به دست آمده از قضایای نظری مقایسه میشود.
برای مثال، فرض کنید پژوهشگری یک برنامهٔ درسی جدید را که بر اساس نظریههای انگیزشی و عزت نفس مبتنی است به شیوهٔ پژوهش موردی، مورد مطالعه قرار داده است. چون اصول برگرفته از نظریهها در برنامه آموزشی گنجانده میشوند پژوهشگر ممکن است پیشبینی کند دانشآموزانی که این برنامهریزی درسی را تجربه میکنند امکان دارد فواید خاصی عایدشان شود. اگر الگوی فواید مشاهده شده با آنچه پیشبینی شده است همتا باشد، استنباط پژوهشگر مبنی بر اینکه علت فواید حاصله برنامهٔ درسی بوده است، از یک آزمون حساس اعتباریابی سربلند بیرون میآید.
ین روشهای مختلف همتاسازی الگوها را که از آنها میتوان استفاده کرد، توصیف نموده است. استفاده از هر کدام از اینها، به نوع دادههای پژوهش موردی موجود و نوع تبیینی که اعتبار آن محک زده میشود بستگی دارد.
۱۰- مشاهده طولانی مدت
گردآوری داده در مدتی طولانی و مشاهدههای مکرر پدیده مورد پژوهش، میتواند سبب افزایش پایایی یافتههای پژوهش موردی شود.
برای مثال، برداشت یک دانشآموز از مدرسه به تناسب مدت زمانی که از سال تحصیلی گذشته، شرایط آب و هوایی، اینکه آیا تعطیلات مدرسه در راه است یا به تازگی پایان یافته است و اینکه آیا دانش آموز از مشکل شخصی در رنج است یا نه، متفاوت است.
در صورتی که دادهها برای مدتی طولانی جمعآوری شده باشد، پژوهشگر میتواند برداشتهای مقطعی از مدرسه را از روندهای پایدار در مدرسه تشخیص دهد.
۱۱. احراز معرف بودن
برای تعیین اینکه آیا یافتهها معرف محیطی است که از آن گرفته شده یا خیر، پژوهشگر باید بررسی کند که آیا در جمعآوری دادهها بر پاسخدهندگان حاضر و آماده یا نخبه تکیهٔ افراطی داشته است یا نه.
پژوهشگر به همین ترتیب باید تعیین کند که چگونه وقایع غیر منتظره یا این واقعیت که پژوهشگر فقط در بعضی موقعیتها (نه در همهٔ آنها) حضور داشته ممکن است یافتهها را به انحراف کشانده باشد.
۱۲. بررسی کدگذاری
در توصیف روش تحلیل تفسیری توضیح داده شد که پژوهشگر چگونه نظام مقولهبندی را برای نشانهگذاری قسمتهای یک متن، مصاحبه، یادداشتهای میدانی، اسناد و سایر موارد تدوین یا انتخاب میکند. پایایی فرایند نشانهگذاری را میتوان با استفاده از شیوههای تعیین پایایی داوران که به وسیلهٔ پژوهشگران کمّی تدوین شده است، معین کرد.
منبع مردیت دامین، گال (۱۹۹۶)، روشهای تحقیق کمّی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، ترجمه احمدرضا نصر و دیگران تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب انسانی دانشگاهها، چاپ نهم، ۱۳۹۶، جلد دوم، صص ۹۹۳ – ۱۰۰۵ با اندکی تلخیص.
مطالعه مطالب زیر هم میتواند مفید باشد: