جانی سالدنا
انتقادهای معقولی، هم فلسفی و هم روششناختی، بر کدگذاری وجود داشته است؛ اما وقتی با این انتقادها روبهرو میشوم، تمایل دارم اینگونه فکر کنم که آبشخور ملاحظات همکاران منتقد، رویکردهای قدیمیتر است؛ همان رویکرد پساپوزیتیویستی به کدگذاری؛ پارادایمهای مکانیکی و فنی که درواقع، کدگذاری را جانکندنی صرف و نتیجه آن را چیزی اندکی بیشتر از فهرستی از عنوانهای کلی قلمداد میکند.
در زیر، برخی از انتقادهایی را آوردهام که بیشتر شنیدهام. پاسخهای من هم در ادامه هریک از آنها آمده است.
کدگذاری عملی تقلیلگرایانه است
کدگذاری همان چیزی است که شما فکر میکنید کدگذاری هست.
اگر آن را تقلیلگرایی بدانید، پس کدگذاری برای شما همان خواهد بود؛ اما به یاد بیاورید که در تعریف من از کدگذاری، این تلقی از تحلیل وجود دارد:
نسبت دادن معانی نمادین پرمایه به دادهها از طریق درک عصارۀ آنها یا از راه انتساب خصایص معرف به آنها.
در کتاب راهنمای کدگذاری برای پژوهشگران کیفی، ۳۲ شیوهنامۀ کدگذاری تشریح شده منظومهای متنوع از روشهاست.
برخی از آنها متناسب با طرح یا نیازهای پژوهشی، طوری سامان یافتهاند که توقعی بیش از این از آنها نداریم که ما را به فهرستی توصیفی با جدولی از عنوانهای کلی رهنمون شوند؛ تعداد کمتری از این شیوهها هم حالتی فرمولوار و تجویزی دارند؛ چون کسانی که این شیوهها را بسط دادهاند، همین توقع را داشتهاند؛ اما اغلب شیوههایی که در این کتاب تشریح میشوند، معطوف به کشف دیدگاه مشارکت کنندگان، فرایندها، عواطف، انگیزهها، ارزشها، نگرشها، باورها، داوریها، تنازعات، خرده فرهنگها، هویتها، الگوهای مربوط به دورانهای متفاوت زندگی و امثال اینهاست.
اینها پیامدهای «تقلیلگرایانه» نیست؛ بلکه سویههای کثیرالوجه زندگی مردمی است که مطالعه میکنیم.
کد گذاری متضمن تلاشی برای رسیدن به عینیت است
تاحدی درست است؛ اما نه کاملاً.
این موضوع میتواند سرچشمۀ بحثی بسیار گسترده دربارۀ مفروضههای هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی تحقیق شود؛ اما اجازه میخواهم از این موضوعات درگذرم تا بتوانم به این انتقاد پاسخی کوتاه بدهم.
توافق بین کدگذاران در کدگذاری گروهی ممکن است در ظاهر، القاکنندۀ این نکته باشد که گویی «عینیت» نیروی پیش برندۀ تحلیل است؛ زیرا در این فرایند لازم است کدگذاران به صورت انفرادی، معناهای واحدی را به دادهها نسبت دهند؛ اما در عالم واقع، این فرایند آن چنان عینی نیست؛ چندان که دو یا چند نفر به کدهای کاملاً همانندی برسند.
برای پژوهشگران منفرد، انتساب معانی نمادین (کدها) به دادهها مانند امضا، پدیدهای فردی است.
هریک از ما به احتمال زیاد، دنیای اجتماعی را متفاوت با دیگران میفهمیم؛ بنابراین، آن را به گونهای متفاوت تجربه میکنیم، به شکلی ناهمگون تفسیر میکنیم، به صورتی مختلف مستند میکنیم، به روشی ناهمگون کدگذاری میکنیم، به گونهای متفاوت تحلیل میکنیم و سرانجام، به شکلی متفاوت به نگارش در میآوریم.
«عینیت» همواره یک آرمان بوده است که حتی در تحقیقات کمّی نیز، هنوز در عمل محقق نشده است. این هدف در عالم واقع، دور از دسترس است؛ پس چرا محقق کیفی باید دنبالهروی این هدف باشد؟ ما ادعای عینیت نداریم؛ زیرا در این گور مردهای نیست که بر آن گریه کنیم.
کد گذاری شما را از دادههایتان دور میکند
اگر پژوهشگر کیفی کار خود را به درستی انجام دهد، چیزی از یافتهها، از حقیقت دور نخواهد بود.
کدگذاریِ درست در گرو تأمل و ریشهکاوی عمیق معناهای هر یک از دادههاست.
کدگذاریِ درست مستلزم این است که شما متن دادهها را بخوانید و دوباره بخوانید و همپای کدگذاری، متن را بازخوانی کنید و کدگذاریتان را مرور و در صورت نیاز، دادهها را دوباره کدگذاری کنید.
کدگذاری درست شما را به استغراق کامل در مجموعۀ دادههایتان رهنمون میشود و به آشنایی کامل شما با جزئیات آنها، عنوانهای فرعی، و تفاوتها و همسانیهای ظریفشان هدایت میکند.
اگر بتوانید کلمه به کلمۀ آنچه را مشارکتکننده گفته است، از حفظ بگویید و کد منسوب به آن را هم به یاد بیاورید، نمیفهمم چگونه میشود گفت کدگذاری شما را از کارتان دور میکند.
کد گذاری چیزی بیشتر از شمارش نیست
در واقع، در تحلیل محتوای سنتی، شمارش دفعات تکرار مجموعۀ کدهای مشخص، ابزار اندازهگیری مهمی برای سنجش فراوانی فقرهها یا پدیدههاست.
اما یکی از هشدارهایی که پس از این خواهم داد این است که بسامد زیاد رخ دادن پدیدهای لزوماً نشاندهندۀ اهمیت آن نیست.
شیوههای تحلیلی کدگذاری از شما نمیخواهند چیزی را شمارش کنید؛ بلکه میخواهند تعمّق کنید، موشکافی کنید، وارسی کنید، تجربه کنید، حس کنید، همدلی کنید، همدردی کنید، به آبوآتش بزنید، بسنجید، سازماندهی کنید، ارتباط برقرار کنید، همگرایی ایجاد کنید، نتیجهگیری کنید، تأمل کنید، فرضیه بسازیدU ادعا کنید، مفهوم پردازی کنید، انتزاع کنید و – اگر واقعا شایسته باشید- نظریهپردازی کنید.
شمارش آسان است؛ اما فکر کردن کاری طاقت فرساست.
کدگذاری کاری «دشوار»، «خشن» و «ویرانگر» است
واقعاً نمیفهمم چرا واژههایی این چنینی برای توصیف کدگذاری بهکار گرفته شده است.
من این واژهها را با بلایای طبیعی، تبهکاران و جنگ مرتبط میکنم و نه با تحلیل دادههای کیفی.
حس میکنم این اصطلاحات مبالغهگوییهای احساساتی در فرهنگ آغشته به هراس است و از همینرو میشود در مشروعیت و دقت ملاحظات این منتقدها تردید روا داشت.
به عبارت دیگر، این نوع انتقاد چیزی بیش از برگزیدن واژههایی عقیم برای طرح ادعا نیست و کسانی که واژههایی نازا را انتخاب میکنند، کدگذاران خوبی نیستند.
برای تحلیل دادهها، کارهایی بیشتر از کدگذاری لازم است
من کاملاً با این نظر موافقم.
بیش از چهل رویکرد تحلیلی معرفی شده در ضمیمۀ «ب» کتاب راهنمای کدگذاری برای پژوهشگران کیفی از این تلقی پشتیبانی می کند.
این کتاب پشتیبان این موضع است که کدگذاری اقدامی اکتشافی است و طریقی برای کشف که امید است اندیشۀ شما را دربارۀ دادههای گردآوری شده تحریک کند.
لازم است دو قاعده مهم را در اینجا خاطر نشان کنم:
منبع سالدنا، جانی (۲۰۱۳)، راهنمای کدگذاری برای پژوهشگران کیفی، ترجمه عبدالله گیویان تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۵، صص ۶۰ – ۶۳