گفتم: آقا! در میان این مستمعین افرادى هستند که اگر من مصداق را تعیین نکنم – گرچه اسم نیاورم – اینها به اینطرف و آنطرف مىزنند و مطلب را نمىگیرند. ایشان فرمودند:
گر چه مطلب حق است، ولى هر چیزى را انسان نمىتواند بگوید، گر چه مطلب درست است ولى انسان نمىتواند بگوید، آن کسى که باید مطلب را بگیرد، مىگیرد.علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی قدس الله نفس الزکیه
خود بنده شاهد بودم: در یک مجلس عصر جمعه مرحوم آقا [علامه طهرانی] داشتند براى افراد صحبت مى کردند. جورى مسئله و قضیه را ایشان راجع به یک جریانی مطرح کردند که واقعاً هر شخص بىطرفى مىگفت منظور ایشان فلان مطلب است، فلان قضیه است.
وقتى که مجلس تمام شد من دیدم دو نفر دارند با هم حرف مىزنند، [این مىگوید] دیدى آقا [مرحوم علامه طهرانی] این مطلب را گفته؟ همان چیزى که مورد نظرشون بود.
یعنى سادهتر از این گویاتر از این، روشنتر از این بیان، نمىشد، فقط مانده بود ایشان تصریح کنند، همین! نمىشد دیگر یک مطلبى را بیان کرد، ولى همین دو نفر، اهل علم هم بودند، فاضل هم بودند، مطلب آقا را به جاى دیگرى زدند.
چرا؟
نفس خراب است، نفس ایراد دارد، تا مىخواهد آن حق بیاید فوراً مىزند کنار، قواى دیگر را مىآورد جایگزین مىکند.
تا جنود ملائکه مىخواهند بیایند و آن حقیقتى را که از زبان ولى خدا آن حقیقت بیان شده، آن را همینطور آرام بیاورند توى نفس، این نفس نیست خراب است، مى زند اینها را کنار، جنود شیطان مىآیند آن مطلب را بر مىگردانند با توجّه به بعضى از حالا ایهامهایی، کنایههایی، ابهامها و یک مُجملاتى که ممکن است در هر کلامى وجود داشته باشد، همان را مىآورد نود درصد، نود و پنج درصد حرف را نمىگیرد، پنج درصد که ممکن است آن پنج درصد به نفع او باشد، آن پنج درصد را مىآید بزرگ مىکند و تمام سینه وقلب و ضمیر و فکر او را از همان پنج درصد پر مىکند!
این مال چیه؟ مال خرابیه، مال خرابیه نفس است. لذا مىگویند:
انسان یک قدرى باید متوجّه باشد. یک مطلبى را مى خواهد بشنود، ذهن خودش را پاک کند. از جوانب پاک کند، خود را جداى از آن محیط احساس کند، آن وقت، شاید جور دیگرى تلقّى کند، مسئله به نحو دیگرى براى او قرار بگیرد.
منبع حسینی طهرانی، سید محمدمحسن (۱۴۲۴ ه ق)، شرح حدیث عنوان بصری، جلسه ۹۰، از دقیقه ۷۲ الی ۷۶