پدر! فرزندان، اگر تهی مغز و خطاکار نباشند، به راه خویش می روند -هرچند از چشمه ی ایمان پیامبران می نوشند- که اگر چنین نبود، و فرزندان طریقت پدران را می پذیرفتند و پدران نیز طریق پدران را، و هر نسل، به متابعت از نسل پیش قدم برمی داشت، جهان امروز، جهان ماقبل تفکّر و تعقّل و حکمت بود؛ جهان آدمیزادگان بریده از جان در جست و جوی ناپخته نان: جهان نخستین گناهان: جهان تمرّد از حق و سقوط از پایگاه کروبی.
پدر! انسان در معبر تاریخ، می آید، می رسد، از حرکت ماندگان و پیوسته نشستگان، خستگانند، و خستگان مرشدان خوبی نیستند. پدران باید همگام فرزندان خویش شوند، و یا فرصت بدهند که فرزندان به راه خود بروند. چاره یی نیست پدر! چاره یی نیست.
منبع: ابراهیمی، نادر (۱۳۷۵)، مردی در تبعید ابدی براساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدر المتالهین، تهران: روزبهان. ص ۲۲.