در گفتوگو با دکتر حمیدرضا یزدانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
بشنوید:
بخوانید:
:: پروژه کارشناسی ::
- اجرای یک تکنیک کاربردی که مباحث آن را در دوره لیسانس گذرانده است.
- تکنیکی که همه جزییات آن مشخص است و روشها و اصول آن را میداند و نمونههایی از آن در بازار کار وجود دارد؛ مانند کارسنجی
- دانشجو در این پروژه کار مشخصی نمیکند و صرفاً یک تئوری کاربردی را که قبلاً خوانده است، به اجرا در میآورد.
- کار دانشجو در پروژه کارشناسی ساختار پایان نامه ندارد و فقط با مشاهده، چک لیست و …، اطلاعاتی را جمعآوری میکند.
- دانشجو در پروژه کارشناسی به بررسی فرآیند موضوع میپردازد و اطلاعات محدود خود را در میدان عمل میبیند.
- دانشجو در پروژه دوره کارشناسی یک مدل و چک لیست آماده میکند و اجرای آن را توسط دیگران مشاهده میکند، یعنی خود، آنها را پیاده نمیکند.
- دانشجو در این دوره نتایج مشاهده خود را بدون فرمت خاص گزارش میدهد.
- در دوره کارشناسی حرف جدیدی ارائه نمیشود و مسئلهای مطرح نیست تا به حل آن بپردازیم.
- در این دوره برای اجرا و تهیه پروژه ضوابط خاصی وجود ندارد.
- پروژه کارشناسی در سطح توصیف باقی میماند.
- در پروژه کارشناسی کار ساده است، یعنی تکنیک و مشکل معلوم است و دانشجو مشکل را رفع میکند.
- بهتر است در مورد کارخانهها، اساتید پروژههایی را به دانشجویان ارائه دهند که یک تکنیک کاربردی مشخص و راهحلی مشخص دارد و اکثر سازمانها از آن استفاده میکنند.
:: پایاننامه کارشناسی ارشد ::
- پایاننامه کارشناسی ارشد دارای ضوابط و چار چوب خاصی است و باید در ۵ فصل اجرا و ارائه شود.
- در این دوره هم انتظار حرف جدید از دانشجو نمیرود و باز هم تکرار مطرح است ولی مسئلهای داریم که باید به حل آن بپردازیم و سطح کار از توصیف آن بالاتر است.
- در این دوره دانشجو مسئلهای را دنبال میکند و به تحقیق میپردازد .
- جوابها در این پروژهها از قبل مشخص نیست و برای یافتن جواب، تحقیق صورت میگیرد و دانشجو باید راهحلی ارائه دهد.
- مسئله و راهحل در دوره کارشناسی ارشد لزوماً در دنیا جدید نیستند.
- در دوره ارشد، موضوع بررسی، آسیبشناسی، مدلسازی میشود و ارتباط و اثر آن کاملاً مورد مطالعه قرار میگیرد .
- در این دوره اساساً تکنیکی وجود ندارد و اصلاً موضوع در حد تکنیک نیست و دانشجو باید با استنباط مطلبی را بیرون آورد و آن را به سایر موضوعات ربط دهد.
- دانشجویان ارشد به علت فقدان حساسیت نظری باید از انجام تحقیقات کیفی خودداری کنند.
- اغلب دانشجویان تجربه کافی در امور ندارند و لذا کسی که تجربه نداشته باشد نمیتواند تحقیقات کیفی را انجام دهد.
- از آنجایی که صرفاً با انجام مصاحبه نمیتوان سرنخها را استخراج کرد، انجام پروژههای کمی برای دانشجویان ارشد طبیعی است و انتظار از او هم همین است که بتواند به طور مثال یک معادله ساختاریای، یک رگرسیونی و … را به دست بیاورد.
- نود درصد دانشجویان ارشد باید کارهای روتین انجام دهند و ده درصد بقیه به شرطی که سنی از آنها گذشته باشد و دارای تجربه باشند در کارهای نو میتوانند ورود کنند و خلاقیت از خود نشان دهند.
- با توجه به نکات فوق، استاد، اولین اقدامش نسبت به دانشجو اینست که متوجه شود آیا این دانشجو از خودش ایدهای دارد یا نه. یکی از مشکلات دانشجویان رشته مدیریت این است که معمولاً ایدهای ندارند و استاد مجرب سعی میکنند موضوعی را به این دانشجویان بدهد که هم خودشان به آن علاقه دارند و هم فکر میکنند دانشجو در این پروژه چیزی میآموزد. این دسته از اساتید درسهای کاربردی را که در بازار کار مورد استفاده قرار میگیرد به دانشجویان ارائه میدهند و بر اساس درسهایی که تاکنون خواندهاند، برایشان پروژه تعریف میکنند. این دروس معمولاً در ترمهای آخر ارائه میشود.
- دانشجو در دوره ارشد گاهی موضوع را مطرح میکند ولی نمیتواند عنوان را بگوید، لذا او باید حوزهشناسی کند، بعد چند مسئله طرح کند تا با نظر استاد متوجه شود کدام مسئله جای کار دارد.
:: رساله دکتری ::
- در این دوره از دانشجو انتظار میرود یک مسئله جدید انتخاب کند.
- از او انتظار میرود برای این مسئله، راه حل جدید ارائه دهد.
- در این دوره کار تکراری صورت نمیگیرد.
- پروزه دکتری حرف جدید و تازه دارد.
- ساختار این پروژه شبیه ساختار دوره ارشد است یعنی دارای ۵ فصل است ولی مسئلهای است که تاکنون کسی به آن دست پیدا نکرده و راهحل جدید دارد.
- در این دوره دانشجو خود کار میکند و چار چوب طرح را تهیه میکند.
- در این دوره تئوریهای قبلی جواب نمیدهد.
- در دوره دکتری اول باید معلوم شود دانشجو کجا کار میکند، بعد رشتهاش مهم است و برنامهای که برای آینده دارد. طبیعی است در صورتی که صرف مدرک گرفتن باشد و بیزینسی در کار نباشد، نتیجه کار بسیار متفاوت است و بهرهای برده نخواهد شد. باید معلوم باشد دانشجو چه استفادهای از پروژه خواهد کرد.
:: تفاوت بین رساله PhD و پروژه DBA ::
- بار تئوریکی DBA کمتر است.
- در DBA انتظار حرف جدیدی نداریم (در حقیقت چیزی بین ارشد و دکتری به حساب میآید).
- بیشتر نگاه کیسمحور است؛ یعنی فرد برای کسب و کار و بیزینس مسئله را مطرح میکند.
- مثل ارشد قواعد تحقیق را رعایت نمیکنند و از نظر متدولوژی خیلی ضعیف هستند.
- دارای مستندسازی تجربی هستند.
- در PhD تحقیق کیفی صورت میگیرد.
- در DBA از دانشجو انتظار تحقیق پرفکت نداریم و از آنها توقع حرف جدید هم نداریم.
- در واقع شاید ارزش کاربردی DBA از دکتری بیشتر باشد ولی لقب دکتر دادن به DBA خیلی شایسته نیست.
- کسی که دکتری میخواند دیگر ضرورتی ندارد که DBA هم بخواند.
- پیشنهاد مشخص این است که، کسی که تجربه مدیریت ندارد، دکترای مدیریت نخواند.
↓ دانشجویان دکتری بخوانند ↓
چالشها و راهکارهای انجام پژوهشهای کیفی در ایران – مقدمه
در این یادداشت چالشهای پژوهشهای کیفی در ایران توسط پژوهشگری که در عمل در پایاننامه خود با آن مواجه شده به همراه راهکارها غلبه بر آنها ارائه شده است.
لینک کوتاه:
خیلی فرقی دارن به نظرم