منشأ بسیاری از انگارهها یا مفهومهای ما زبانی است که آن را یاد گرفتهایم و در قالب آن میاندیشیم. برای آنکه بتوانیم، به کمک واژهها، واضح و دقیق بیندیشیم باید ملاکها یا سنجههایی را رعایت کنیم و این ملاکها یا سنجهها در دل کاربرد فرهیختهوار آن واژهها هستند. البته این اختیار را داریم که، در شرایط خاص، برخی واژهها را به شیوهای خاص به کار ببریم، اما تنها در صورتی می توانیم این کار را بکنیم که برای دست بردن در معنای تثبیت شدۀ آن دلیل خوبی داشته باشیم.
نکتۀ مهم
یادگیری معنای یک واژه
هر واژهای دست کم در یک نظام معنایی تثبیت شده مستقر است و در یک نظام واژگانی قرار دارد. برای یادگیری معنای یک واژه در یک نظام واژگانی، باید دربارۀ معناهای دیگر (که با معنای این واژه درهم تنیده اند) چیزی یاد بگیریم. باید آن نظام را در اندیشیدن خودمان بازآفرینی کنیم و مبنای این آفرینش هم باید معناهایی باشد که قبلا آفریدهایم. یادگیری معنای یک واژه کار سادهای نیست، زیرا در هر مورد باید فهم های قدیمی را جرح و تعدیل کنیم و، براساس
- education
- training
این فهم جدید، مفهوم جدیدی بیافرینیم. این کار مستلزم آن است که آفرینش ما نظم و ترتیب داشته باشد و مهار و کنترل آن را در دست بگیریم. چنین نیست که واژهها هر معنایی را که ما اراده کنیم بدهند. معناهایی که در ذهنمان میسازیم باید درست باشند: کاربرد فرهیخته وار تثبیت شده در ساختن آنها منظور شده باشد. در اینجا نیز، همانند مواقع دیگر، اندیشیدنی که در پی ارزیابی است (جنبۀ سنجشگرانۀ اندیشیدن) و اندیشیدنی که مستلزم پدید آوری خلّاقانه است با یکدیگر همکاری نزدیک دارند.
:. منبع: ریچارد، پل؛ الدر، لیندا (۲۰۰۴)، ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه، مترجم مهدی خسروانی، تهران: نشر نو، ۱۳۹۷، ص ۸۰-۸۱-۸۲ .:.
.:. صحت و سقم محتوای این نوشته بر عهده راوی آن است .:.
.:. سایت سبک زندگی ارزش آفرینانه سایتی علمی – اجتماعی است و این نوشته لزوماً مورد تأیید یا رد ما نیست .:. درباره ما .:.