جانی سالدنا
علاوهبر مهارتهای شناختی مانند توانایی استنتاج قیاسی، استقرا، نکتهیابی، ترکیب، ارزیابی و تفکر منطقی و انتقادی، هفت ویژگی فردی است که باید تمام پژوهشگران کیفی، به ویژه برای کدگذاری، دارا باشند:
اول، شما باید سازمانیافته باشید.
این نعمتی نیست که شما آن را داشته باشید و دیگران از آن بیبهره باشند. سازمانیافته بودن مجموعهای از مهارتهای قاعدهمند است که میشود آنها را آموخت و مانند عادتهایی، با آنها خو گرفت.
واژهپیمایی دادهها در مطالعهٔ کوچک مقیاس کیفی ممکن است به دهها و گاه صدها هزار کلمه بالغ شود. کدهای مختلفی که وضع میکنید، برای رسیدن به تحلیل کیفی نیازمند چارچوب سازمانیافتهای است؛ در واقع، سازماندهی همان تحلیل است.
علاوه بر نظام الکترونیک، برای پر کردن حافظه رایانه و برنامههای رایانهای تحلیل دادههای کیفی، مانند سابق باید با اوراق متعددی سروکار داشته باشید و آنها را دستکاری کنید. همه دادههای دریافتی را تاریخ و برچسب بزنید و از آنها نسخه بدلهای الکترونیک و چاپی متعدد تهیه کنید.
دوم، نیازمند تمرین برای تقویت پشتکار خود هستید.
تقریباً همهٔ روششناسان کیفی یادآوری میکنند که کدگذاری دادهها زمانبر و چالشانگیز است؛ بهعلاوه، برخی نویسندگان متون روششناسی کیفی توضیح میدهند که فرایند کدگذاری تا چه اندازه ممکن است ملالآور و ناامیدکننده باشد.
البته، گاهی احساس نیاز میکنید کار را به طور موقت رها کنید؛ چون این کار خستگی را از شما خواهد زدود و به این ترتیب خواهید توانست سرحالتر به کارتان ادامه دهید.
با وجود این، اخلاق کاری فردیای را وضع کنید، محیطی را پدید آورید و برنامه کاریای را تنظیم کنید که بتوانید زمانهای طولانی را با تمرکز کامل، برای انجام دادن وظایف تحلیلی مورد نیاز صرف کنید.
سوم، باید بتوانید سردرگمی را تاب بیاورید.
عمل کدگذاری و دستهبندی آنها از زمرهٔ علوم دقیقه نیست که راه و روش مقطوع یا فرایندی پالوده برای تبعیت داشته باشد.
بله، گاهی ممکن است پاسخها ناگهان و مانند نعمتی غیر مترقبه، از عالم هور قلیا فروریزد؛ اما در دیگر زمانها، بخشی از منظومهٔ تحلیلی برای روزها، هفتهها و حتی ماهها ناپیدا خواهد بود.
برای صورتبندی اندیشههای پرمایه، به صرف زمان نیاز دارید پس به خودتان اعتماد و باور داشته باشید که این اتفاق در زمان مقرر رخ خواهد داد؛ باوجود این، بهخاطر داشته باشید که میتوانید این فرایند را از راه نگارش یادداشتهای تحلیلی تسریع کنید.
چهارم، نیازمندید انعطافپذیری را تمرین کنید.
کدگذاری فرایندی دوری و مستلزم این است که چیزهایی را نه فقط یک بار، بلکه دو بار (و گاه چند بار) ثبت کنید. تقریباً هیچکس نمیتواند همان بار نخست با موفقیت این کار را انجام دهد.
اگر دریافتید روشی را که در مرحله اول برگزیدهاید، کارآمد نیست یا ظرفیت دستیابی به پاسخهای مورد انتظار شما را ندارد، در گزینش رویکرد، انعطافپذیر باشید و تلاش کنید آن را با نیازتان سازگار یا به کل عوض کنید.
تقریباً هیچ طرح کدگذاری که پژوهشگران آن را با کار خود سازگار کردهاند، از ابتدای کار مقطوع نبوده؛ بلکه در خلال کدگذاری دستکاری شده است.
پنجم، لازم است خلاق باشید.
هنرهای زیادی برای علوم اجتماعی لازم است. مردمنگار برجسته، میخائیل اچ. آگار (۱۹۹۶) بیان میکند که مراحل اولیه تحلیل وابسته است به «اندکی اطلاعات و انبوهی از مغزی که درست کار کند» (p.46).
ما نوعاً از این رویکرد هواداری میکنیم که پژوهشگران کیفی رابطهای نزدیک و عمیق با دادههایشان دارند؛ اما هر کد و مقولهای که وضع یا انتخاب میکنید، گزینشی است از طیفی گسترده از امکانات محتمل.
از معانی خلاقیت، توانایی فکر کردن دیداری، اندیشیدن به استعارهها و تفکر به شیوههای متفاوت برای راه بردن به مسئله است.
خلاقیت برای گردآوری دادهها، تحلیل آنها و حتی برای نگارش گزارش نهاییتان، اهمیتی حیاتی دارد.
ششم، لازم است عمیقاً اخلاقی باشید.
شاید صداقت راهی دیگر برای توضیح این نکته باشد؛ اما من عامدانه این عبارت را برگزیدم؛ چون بدان معناست که شما همواره چنین خواهید بود:
عمیقاً با مشارکت کنندگانتان اخلاقی رفتار کنید و آنها را حرمت نهید؛ عمیقاً با دادههایتان اخلاقی برخورد کنید و آن بخشهایی را که مسئلهآفرین به نظر میرسند، نادیده نگیرید یا حذف نکنید؛ با مراقبت از حسی از امانتداری دانشگاهی و سختکوشی برای دستیابی به دستاوردهای نهایی، عمیقاً با تحلیلتان مراودهای اخلاقی داشته باشید.
هفتم، به شکلی مناقشهآمیز، مهمترین مهارت مورد نیاز برای کدگذاری، داشتن فرهنگ واژگانی گسترده است.
صحت پژوهش کمّی در صحت عددی آن نهفته است و در پژوهش کیفی صحت کار ما در گزینش واژگان ریشه دارد؛
مثلاً تفاوتهای تفسیری ظریفی وجود دارد بین چیزی که «ممکن است»، «میتوانست»، «میتواند»، «احتمالاً»، «محتملاً» و «به نظرمیرسد»، اتفاق بیفتد و چیزی که «مکرراً»، «معمولاً» و «غالباً» اتفاق میافتد (Hakel, 2009).
وقتی در یک قسمت از مجموعهٔ طنز موقعیت تلویزیونی، کیک خامهای به صورت فردی پرتاب میشود، باید آن را با «خشونت کودکانه» یا «نمایش طنز خنده دار اسلپ استیک» کدگذاری کرد؟
فرهنگ لغات تفصیلی و نه تلخیصشده یا چیزی مانند تزاروس، مرجعی حیاتی است تا بتوانید کلمهای کاملاً مناسب را برای کدها، مقولهها، مضامین، مفاهیم، ادعاها و نظریهتان پیدا کنید. وقتی ریشهٔ کلمات کلیدی در فرهنگ لغات را بررسی کنید، ممکن است معانی شگفتآور تازهای را در آن بیابید. (مثلاً میدانستید که ریشه کلمه ریاکار «بازیگر» است؟) مراجعه به فرهنگ لغات و جستوجوی معنای کلمات کلیدی برگزیده برای کد یا مقوله، ممکن است شما را به واژههای مناسبتر و دقیقتر برای تحلیلتان رهنمون شود.
منبع سالدنا، جانی (۲۰۱۳)، راهنمای کدگذاری برای پژوهشگران کیفی، ترجمه عبدالله گیویان تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۵، صص ۵۶ – ۵۹