مشخصات خلاصه جلسه
نام درس: کارآفرینی
شماره جلسه: ۹
تاریخ جلسه: ۹۶/۰۸/۲۹
درجه کیفی: + B
تهیه کننده: مریم خدمتی
توجه
این نوشته صرفاً خلاصه ای از آنچه که در کلاس اتفاق افتاده می باشد و برای دانشجویانی آماده گردیده که به هر دلیل نتوانستند در آن جلسه حضور به عمل رسانند. لذا به هیچ عنوان نباید به عنوان جزوه آن جلسه تلقی گردد.
در ضمن این مطالب توسط دانشجویان و با توجه به ادراکشان از مباحث مطرح شده تهیه می گردد، لذا ممکن است ایراداتی در آن نیز یافت شود، حال چه از طرف دانشجو و چه از طرف مدرس. بنابراین پیشنهاد می شود با رویکرد انتقادی به آن نگریسته شود.
توجه شود که مطالبی که استاد ارائه کرده با توجه به نظر وی، علم او و تجربه اش (و احیاناً شهودش) در آن زمان مشخص بوده است و لزوماً برای آینده صدق نمی کند.
[نویسنده گزارش به برخی از تمریناتی که در کلاس انجام شده است، اشاره نکرده است. علتش را از خودش باید جویا شد! ملاباقر ]
کلاس کارآفرینی دوشنبه ۲۹ آبان همون ساعت همیشگی تشکیل شد، اما از همین حالا اعلام می کنم، گزارشی که در حال نوشتنش هستم درس خالص است، چون این جلسه استاد به شدت زیاد درس دادند و کتاب های کارآفرینی مون بیشتر از هر جلسه ی دیگه ای ورق خوردند. تقریباً برای هر موردی نیز تکلیفی تیمی برای جلسه بعد دادند.
درس اول: تفکر!
کتاب با مثال های ساده ای درباره رنگ ها و شکل ها، این درس را شروع کرده بود. ما چند نوع تفکر داریم؟
- تفکر انتقادی
- تفکر همگرا
- تفکر واگرا
تفکر انتقادی یعنی انسان هر چیزی رو که می شنوه، سریع باور نکنه. مثال بارزش سیل پیام هایی ست که به نام خبر و علم و …، هر چیزی را پخش می کنند و مردمی که بدون هیچ تفکری، همه را باور می کنند. در ادامه استاد تایمی را اختصاص دادند به خواندن کامنت های یک صفحه شخصی که در یکی از پست های خود نوشته بود: “امام حسن عسگری: از نشانه های مومن پنج چیز است و یکی از آن ها “پیاده روی اربعین” است.”
حدیث اشتباه بود و خب استاد راجع بهش تحقیق کرده بودند و متوجه شده بودند که ایراد دارد و خب صاحب آن صفحه، که به جای اصلاح حدیث قاطی کرده و شروع کرده بود به حرف های نامرتبط به سوال استاد زدن:
البته دونستن این مسئله هم بد نیست که به نقل از استاد: تفکر انتقادی بین مردم ما خیلی و خیلی کم دیده می شه.
تفکر همگرا در اکثر انسان ها دیده می شه، یعنی تمام چیزهای مرسوم در جهان. مثلاً برای محافظت از پای مان، کفش می پوشیم، برای روشن شدن اتاق، چراغ روشن می کنیم و … .
تفکر واگرا یا خلاق با یک فعالیت آغاز شد.
چه جوری ۹ تا نقطه داخل یک مستطیل رو با چهار تا خط راستی که بدون برداشتن دست از روی کاغذ کشیده می شه، به هم وصل کنیم.
هیچ کس نتونست این رو حل کنه و خب جواب معما توی متفاوت فکر کردن بود، ما همه فکرمون محدود به داخل مستطیل بود در حالی که جواب اصلی به بیرون از مستطیل هم گسترش پیدا کرده بود.
فعالیت بعدی راجع به سوزن بود. شما می تونید پنجاه تا کاربرد برای سوزن بنویسید؟ ما هم اول فکر می کردیم نمی تونیم، هر چند که بعداً هم فهمیدیم که نمی تونیم! ولی خب تا ۴۰ تا رو تونستیم. هدف این فعالیت تغییر طرز فکر و متفاوت و خلاق دیدن بود.
شما فکر می کنید چه عواملی موانع تفکر خلاق اند؟ کتاب ۴ تا عامل گفته:
۱- عوامل همیشگی: عادات از قبل طراحی شده.
۲- عوامل محیطی: سنت ها و انتظارات اجتماعی، کنترل های کلیشه ای بیش از حد.
۳- عوامل ادراکی: نداشتن اطلاعات و دانش کافی نسبت محیط پیرامون مون.
۴- عوامل انگیزشی: بیش از اندازه احساسی یا بی انگیزه بودن.
حالا اگه بخواین یه نقاشی غیرمعمول بکشید چی می کشید؟ تازه اگه مجبور باشید اون نقاشی رو نهایتاً تو سه دقیقه بکشید! همه ی کلاس این نقاشی رو کشیدن و تازه استاد هم نذاشتن نقاشی بقیه رو هم ببینیم، البته قرار شد بعداً عکس نقاشی ها رو بذارن:
بعد رفتیم سراغ تکنیک های پرورش خلاقیت
تکنیک اسکمپر (SCAMPER)
خلاصه ی هفت چیزی هست که توضیح می دم:
۱- جایگزین کردن (Substitute): مثلاً به جای بنزین برای ماشین، از هیدروژن یا آب یا هر چیز دیگه ای استفاده کنیم.
۲- ترکیب کردن (Combine): دستمال کاغذی+عطر= دستمال کاغذی عطری یا دوربین عکاسی+ MP3 PLAYER + قابلیت تماس= موبایل
۳- تطبیق و سازگار کردن (Adopt – Adapt): مثلاً هلیکوپتر با الهام از بال سنجاقک ساخته شده. پس تطبیق یعنی الهام گرفتن چیزی برای ساخت یه چیز جدید.
۴- تقویت و اصلاح کردن (Magnify – Modify): یعنی برای مثال چیزی رو خیلی بزرگ کردن. مثلا لاستیک های پهن یا شامپو صدر صحت در بیلبوردها یا یه کپسول بزرگ در در داروخانه
۵- کاربرد های دیگر (Put to other uses): یعنی از یه وسیله، برای یه کاربرد دیگه استفاده کنیم. مثلاً فرش ها رو تبدیل می کنن به لباس یا کیف. یعنی به غیر از استفاده ی اصلیش که پوشش سطحیه که روش می شینیم، به عنوان لباس هم ازش استفاده شده.
۶- حذف یا کوچک کردن (Eliminate): مثالش رایانه ها و تلفن های همراهه که برای راحتی این روزا خیلی کوچیکتر از اولش شدن.
۷- معکوس کردن (Reverse): مثالش کلاس های خصوصیه، که به جای اینکه استاد بره سرکلاس، دانشجو میره پیش استاد.
ساعت اول با کلی درس تموم شد. ساعت دوم با کلی درس دیگه آغاز شد.
با کتاب دروغ گویان مادرزاد، ساعت دوم شروع شد و اینکه چرا نمی توانیم بدون حقه و نیرنگ به زندگی خود ادامه دهیم. این کتاب نگاه جدیدی به دروغ داره که البته مسلماً قابل بحثه. در ابتدا حرف کتاب اینه که آدما همشون می گن که من حقیقت رو می گم و بقیه سعی می کنن که دروغ بگن. این کتاب می گه که ما وقتی حالمون خوب نیست ولی می گیم خوبیم، دروغ گفتیم! وقتی می گیم یه بچه ای قشنگه درحالی که می دونیم زشته، دروغ گفتیم! بین بچه ها خیلی بحث بود، که حرف این نویسنده درست هست یا نه، هر چند که بحث به جایی نرسید اما، حالا که دارم فکر می کنیم، حرف نویسنده کاملا درسته، و اگر داشتم غیر این فکر می کردم، فکر می کنم به این دلیله که حقیقت همیشه تلخه، و ما همیشه همه چیز رو توجیه می کنیم.
[درباره این کتاب و محتواش و هم چنین نقد آن بعداً ان شاءالله در فرصت مناسب بیشتر سخن خواهیم گفت. ملاباقر]
برمی گردیم سر کتاب خودمون و روش شش کلاه تفکر که توش شش سبک فکری بررسی شده:
۱- لوح سفید: افرادی که واقعیت رو بدون هیچ دخل و تصرفی تو اون بگن.
۲- کلاه قرمز و یا شهودی: مربوط به عواطف و هیجانات هست، مربوط به بیرون ریختن احساسات بدون هیچ قضاوت و داوری ست.
۳- مشکی، قاضی سخت گیر: همون فردی که همیشه عیب ها رو می بینه. (من می دونستم!)
۴- نور آفتاب و کلاه زرد: افرادی که مثبت اندیش هستن با نگاه موثر و سازنده.
۵- سبز، رشد و باروری: کسایی هستن که تفکر خلاق دارن و همیشه ایده های جدید دارن.
۶- آبی، آسمان آبی: افرادی که نظرات بقیه رو همیشه ارزیابی و خلاصه کرده و بعد نتیجه گیری و تصمیم گیری می کنن.
مثال نزدیک این روش، مردم زلزله زده ی کرمانشاه هستن. توی این قضیه، جامعه نیاز به هر شش تای این مدل افراد رو داره. کسایی که بیان آمار ها رو بدون هیچ دست کاری ای به بقیه اطلاع بدن، کسایی که احساس همدردی کنن، یا کسایی که با استفاده از این تهدید یک فرصت بوجود آوردن و برای خودشون درآمد زایی کردن.
قسمت بعدی و مهم ترین قسمت: ایده پردازی برای کسب و کار هست. خبر خوب اینکه این کلاس، نیازی نداره که حتما توی بازارچه فروش دانشگاه شرکت کنه. یکی از راه های پیدا کردن ایده اینه که بگردیم و مشکلات فعلی اطرافمون رو پیدا کنیم و برای حل شدنشون ایده ای بدیم که منجر به راه اندازی یک کسب و کار می شه. یه راه دیگه هم تجربه های قبلی خودمون هست.
راجع به کسب و کارهای جدیدی که تازگی ها خوب گرفتن و معروف شدن مثل اسنپ یا مامان پز صحبت شد.
برای مثال توی مامان پز: یه سری آدم ها هستن که می خوان غذای سالم بخورن، اما در حال حاضر شرایطش رو ندارن، از طرف دیگه خانم های سرپست خانواده ای هستن که وقت و شرایطش رو دارن و غذای سالم خونگی می پزن، سایت مامان پز این دو نفر رو بهم متصل می کنه! به همین راحتی.
بعد استاد یک سری از کسب و کارهایی که دانشجوهای ترم های قبل راه انداخته بودن رو بهمون نشون دادن و البته بچه ها کلی خندیدن، که فکر کنم متاسفانه باعث شه در آینده استاد سر همین خنده ها کلی بهمون بخنده از اونجایی که فکر نکنم بتونیم چیز بهتری از دانشجوهای ترم قبل ارائه بدیم! راجع به یه سری دیگه از کسب و کارهای فعلی هم صحبت شد مثل فوتوبوک، یا یه سایت فروش عینک طبی به نام لوناتو.
بالاخره تنوعی ایجاد شد و یکی از بچه ها اومد تا ارائه ی بالای بیست خودش رو راجع به تاثیر رنگ ها در بیزینس توضیح بده، رنگای سرد و گرم و خنثی. این که رنگای سرد تو محیط هایی که فعالیت فیزیکی انجام می شه مناسبند چون احساس آرامش رو القا می کنندو رنگ های گرم بیشتر توی رستوران ها استفاده می شه چون اشتها رو زیاد می کنن و تو فضاهای اداری هم اگه یه رنگ گرم استفاده بشه باعث میشه که انرژی بخش باشه.
در آخر به توصیه استاد گوش کنید و حتما به سایت تِد یک سر بزنید و امیدوارم با حجم بسیار زیاد فعالیت ها برای جلسه ی بعد، موفق باشید.
خلاصه جلسات دیگر درس کارآفرینی دانشکده شریعتی
دانلود منبع اصلی این درس در این ترم
کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید (فقط برای ایده گرفت کلی از درس)