مشخصات خلاصه جلسه
نام درس: کارآفرینی
شماره جلسه: ۸
تاریخ جلسه: ۹۶/۰۸/۲۲
درجه کیفی: A
تهیه کننده: رویا حسنی
توجه
این نوشته صرفاً خلاصه ای از آنچه که در کلاس اتفاق افتاده می باشد و برای دانشجویانی آماده گردیده که به هر دلیل نتوانستند در آن جلسه حضور به عمل رسانند. لذا به هیچ عنوان نباید به عنوان جزوه آن جلسه تلقی گردد.
در ضمن این مطالب توسط دانشجویان و با توجه به ادراکشان از مباحث مطرح شده تهیه می گردد، لذا ممکن است ایراداتی در آن نیز یافت شود، حال چه از طرف دانشجو و چه از طرف مدرس. بنابراین پیشنهاد می شود با رویکرد انتقادی به آن نگریسته شود.
توجه شود که مطالبی که استاد ارائه کرده با توجه به نظر وی، علم او و تجربه اش (و احیاناً شهودش) در آن زمان مشخص بوده است و لزوماً برای آینده صدق نمی کند.
کلاس کارافرینی دوشنبه ۲۲ آبان در کلاس کوچکمان شروع شد، دو عضو از گروه دونا که می دانستند با تاخیر خواهند رسید با عضو دیگر گروه که در کلاس حضور داشت تماس گرفته و سعی کردند اجازه ی حضور در کلاس را بیابند، حتی گفتند میوه خریده اند اما استاد اجازه ندادند و قرار شد نیمه ی دوم کلاس را بیایند.
شخصی که جلسه پیش اعلام کرده بود “نون و پنیر” می آورد، طبق اطلاعی که چند روز قبل در گروه داده بود، به دلایلی که توضیح داده بود، نیاورد. اما استاد ملاباقر برایمان آب انار تازه و طبیعی آورده بودند.
پس از نوشیدن آب انار خوشمزه کلاس داشت رسماً شروع می شد که یکی از شاگردان ترم قبل استاد آمد بخشی از پرونده اش را تحویل بدهد اما چون کلاس دیگری نداشت در کلاسمان ماندگار شد.
صحبت از مفید بودن کلاس استاد ملاباقر شد و این که دانشجویان ترم قبل با آموخته هایشان از کلاس کارآفرینی توانسته بودند خود را بهتر بشناسند (چون استاد تست های شخصیت شناسی زیادی گرفته بودن ازشون) و راه خود را انتخاب کرده برای خود هدف تعیین کنند و برای رسیدن به هدف مورد نظر خود برنامه ریزی کنند و سپس دانشجوی مهمان مذکور تمامی اطلاعات درباره ی هدف خود، چگونگی رسیدن به هدفش، برنامه ریزی اش برای رسیدن به هدف، مناسب بودن هدف، تاثیر کلاس استاد ملاباقر و تست ها در شناسایی هدف و خلاصه هر آنچه درباره ی “هدف خود” را برای ما بازگو کرد. لازم به ذکر است که تاکید فراوانی بر سختی ها و مشقت های که در کلاس استاد (به دلیل کار زیادی که استاد از دانشجویان شان می خواستند) کشیده بودند، ولی در نهایت نتیجه خوبی حاصل شده بود.
البته روش استاد این ترم تغییر کرده و با ما علاوه بر خود شناسی (البته با تاکید خیلی کم تر)، مقدار زیادی بیزینس و چیزهای مربوط به آن را کار می کنند. همزمان با صحبت های دانشجوی مهمان در کلاسمان بحث هایی پیش می آمد که در پی آن برخی از دیگر دانشجویان هم درباره ی خود صحبت کرده و از کار و سرمایه شان گفتند.
کمی قبل از آن که کلاس شروع به خسته کننده شدن کند، به لطف استاد، با توجه به این که این جلسه کار گروهی نداشتیم و فقط زمان ارائه های بالای بیست دانشجویان بود، نوبت ارائه ی نتیجه ی تحقیقات درباره ی موضوعات مختلف با نمره ی بالای بیست شد.
اولین ارائه درباره ی مشاغل درآمد زا برای وقت های بیکاری بود، یعنی با توجه به این موضوع که افرادی حقوق کافی از شغل فعلی خود دریافت نمی کنند و نیاز به کار در وقت آزاد خود برای کسب درامد بیشتر دارند، یا با توجه به وجود افرادی که به خاطر مسئولیت های خانواده (این بیشتر درباره ی خانم ها صادقه) قادر به کار تمام وقت نیستند، شغل هایی معرفی شد که بتوان از طریق آن ها درآمدی کسب کرد:
- فروش اشیای زیبا
- واسطه گری (به معنای پیدا کردن آپارتمان یا خودرو برای افراد مختلف، که برای انجام این کار نیاز به داشتن آشناهای فراوان داریم)
- پرستاری از کودک (با توجه به این که مادران شاغل بسیاری “یا مادرانی که به هر دلیلی وقت کافی برای برای نگهداری از کودک خود ندارند” کودکان خود را به پرستار کودک می سپارند و فقط کافیست مراقبت از کودکان و سرگرم کردن آن ها را بلد باشیم)
- طراحی و خطاطی و فروش آثار
- خدمات شخصی (برای تاجران و همه ی کسانی که انقدر مشغله دارند که امکان انجام کار های خود را ندارند،برای مثال کارهای بانکی)، مشاوره (در صورت داشتن تخصص)
- آموزش موسیقی
- ارائه ی مقاله در مجله و روزنامه
- برف روبی (در صورتی که از انجام آن شرمسار نباشیم)
- ساخت صنایع دستی
- آرایشگری
- باغبانی
- طراحی سوال
- فروش کتاب
- بازاریابی!
نظر استاد درباره ی ارائه با یک سوال شروع شد: “آیا به درد خودت خورد؟” از اشکالات این ارائه این بود که بعضی از مشاغل معرفی شده وقت گیرتر از آن بودند که بتوان آن ها را در کنار کارهای دیگر، یا در زمان بیکاری انجام داد. همچنین استاد پیشنهاد دادند که همراه با تحصیل حتماً کار کنیم حتی شده یک ساعت در روز.
موضوع دیگر، “شغل های پر درآمد”، که به علت تکراری بودن تبدیل شده بود به “مشاغل خانگی پر درآمد“. برای خانم ها هم بسیار مناسب بود و می توانست به تامین مخارج کمک کند:
- فرش بافی (که ابتدا آموزش های اولیه را می بینید و سپس با وسایلی که در اختیارتان می گذارند شروع به کار می کنید، می توان این کار را در خانه انجام داد و حتی تا ۵۰۰۰۰۰۰ تومان در ماه درآمد داشت)
- بازاریابی تلفنی (که پس از آموزش چگونگی جذب مشتری، میتوان آن را در خانه انجام داد؛ مثال: شرکت نیوشا بود که فعالیت آن در زمینه ی فروش دمنوش هاست؛ درامد از بازاریابی تلفنی میتواند تا حدود ۳۰۰۰۰۰۰ تومان باشد)
- عروسک سازی (که هزینه ی کم و درامد نسبتا خوبی دارد.)
- شیرینی پزی
- خیاطی (که از معروف ترین مشاغل خانگی است)
- پرورش گیاهان خانگی (که فضای کمی نیاز دارد و فروش خوبی هم خواهد داشت)
در اینجا یکی از دانشجویان درباره ی خیاطی و تجربه شخصی خیاطی مادرش که شغل مناسبی است توضیح داد.
سپس یک دانشجوی ساکن کرج، کتابی که درباره ی موسس فروشگاه های زنجیره ای امیران در کرج بود را به ما معرفی؛ و درباره ی آن توضیح داد (عنوان کتاب: رازهای موفقیت یک کسب و کار ایرانی: یادداشتهایی کارآفرینانه و برای موفقیت در زندگی و کار)
غلامرضا جامعی در کتاب خود، درباره ی چگونگی موفق شدنش نوشته بود:
- رویا های بزرگی داشته باشیم که خودمان برگزیده ایم و هنگام انتخاب آن ها به هیچ محدودیتی فکر نکرده ایم.
- باید در نظر بگیریم که خود را در آینده ای معین در چه وضعیتی می بینیم.
- از آخر به اول فکر کردن موثر است! یعنی اول هدف نهایی و نتیجه مشخص شود، سپس برای رسیدن به آن، برنامه ریزی و اهداف کوچکتری که لازم است، مشخص شود. باید بلند مدت برنامه ریزی کرد.
- تمرکز داشتن روی یک کار و از یک شاخه به شاخه ای دیگر نپریدن و اهمیت چشم انداز و تفکر ثروتمندانه توضیح داده شد.
به پیشنهاد استاد، قرار شد توضیح کامل تری درباره ی این کتاب را، ارائه دهنده در قالب فایل صوتی بفرستد. همچنین توضیح دادند که در این کتاب تجربه هایی ایرانی (که در ایران چطور در بیزینس رفتار کنیم، یا به طور کلی چه کنیم که کارمان راه بیوفتد) با مثال های جالبی بیان شده که لازم بود در ارائه توضیح داده شود.
توجه به سخنرانی های سایت Ted پیشنهاد استاد ملاباقر به ما بود.
یکی از دانشجویان کتاب هایی درباره ی کار و نحوه ی کار معرفی کرد و سپس درباره ی راه های رسیدن به موفقیت، از صفر شروع کردن، تاثیر تجربه در کار و راه کسب تجربه صحبت هایی پیش آمد. به گفته ی استاد، راه کسب تجربه، به دریا زدن و خطر کردن است. از تاثیر تجربه، به نحوه ی جذب مشتری رسیدیم و دانشجویان مثال هایی ارائه دادند: بعضی رستوران های بین راه به راننده های اتوبوس های مسافربری غذای مجانی می دهند، در نتیجه راننده ها هر بار مسافران را به آنجا می برند که به فروش غذاهای رستوران کمک می کند یا تخفیف هایی که فروشگاه ها به هر صورتی می دهند، تعداد مشتری هایشان را افزایش می دهد. درباره ی چگونگی این تخفیف ها و سود به دست آمده هم توضیحاتی داده شد.
در پایان ارائه ی خلاصه ی کتاب، که بحث های مربوط به موضوعات متفرقه ی پیش آمده در وسطش آن را بسیار طولانی کرده بود، دانشجوی مهمان از کلاس ما رفت و سپس نوبت صحبت درباره ی تحقیق بنده پیرامون علت ضعف بسته بندی در کشور ما و تاثیراتش بر فروش کالاهای صادراتی کشور و سود به دست آمده بود:
- کشور ما محصولات باغی نسبتاً با کیفیتی تولید می کند. با این وجود قادر نبوده در سطح جهانی رشد داشته باشد. این موضوع دلایل مختلفی دارد اما یکی از مهم ترین آن ها می تواند ضعف صنعت بسته بندی باشد. بسته بندی فقط وظیفه ی حفاظت از محصول را ندارد بلکه علاوه بر آن، باید محصول و هویتش را به خوبی معرفی کند و اطلاعات لازم درباره ی کالا و محل تولید (خصوصاً وقتی کالا صادراتی است) را به مخاطبش بدهد.
- علاوه بر آن بسته بندی باید خلاقانه و جذاب باشد که بین تعداد زیادی محصولات مشابه، فقط در چند ثانیه زمانی که دارد، دیده شده و جلب توجه کند که در نتیجه ی آن، مخاطب آن محصول را برای خرید انتخاب کند.
- اما مواد اولیه ی لازم برای برخی بسته بندی ها و فناوری ساخت آن ها در کشور ما موجود نیست، یا در صورت وجود، قیمت بالایی دارد که در تعداد زیاد به صرفه نخواهد بود. هر چه بسته بندی پیچیده تر شود و خلاقیت بیشتری در طراحی آن به کار رود هزینه ها هم بالاتر می رود، برای مثال حتی اگر بسته بندی ما مواد اولیه ی ساده تری مثل مقوا داشته باشد، در صورت پیچیده شدن و بالارفتن تعداد برش ها و تاها، نیاز به تیغه های بیشتر و پیچیده تری خواهد داشت که هزینه ها را بالا میبرد.
- نکته ی دیگر این که در طراحی برخی بسته بندی ها علاوه بر طراح گرافیک، برای طراحی بخش گرافیکی موضوع، به حوزه ی طراحی صنعتی هم وارد می شویم که جنبه های مختلف مثل مواد اولیه، قالب ها و … باید تعیین شوند. این موضوع بودجه ی مورد نیاز برای یک بسته بندی خاص که توجه مشتری را جلب کند بالاتر می برد.
- از طرفی عدم آگاهی تولید کنندگان از تاثیر زیاد بسته بندی مناسب بر فروش محصولات موجب می شود که برای طراحی بسته بندی هایشان آنقدر که باید هزینه نکنند و در نتیجه ی آن، در فروش محصولات کشور، خصوصا محصولات صادراتی، به اندازه ی کافی رشد نداشته ایم.
- برای مثال خرمای تولید شده در ایران، به صورت فله ای با قیمت پایین به کشور هایی مثل انگلیس، فرانسه و هلند رفته و در آنجا بسته بندی می شود؛ سپس این کشور ها از فروش همان خرما (اما بسته بندی شده) سود بسیار بیشتری نسبت به خود کشور تولید کننده که ما باشیم به دست می آورند. این موضوع درباره ی عسل (که مقداری از آن در ترکیه بسته بندی می شود) یا زغفران (که در امارات و اسپانیا بسته بندی می شود و به نام تولید کشور های دیگر فروخته می شود) تولید شده ی کشورمان و سایر محصولات مثل سیب و خشکبار و مرکبات و صنایع شیلات هم صادق است.
- در صورتی که سازمان های مرتبط با این موضوع، فناوری و مواد اولیه را وارد کنند یا قادر به تولید آن ها در داخل کشور باشیم، تولید کنندگان از اهمیت بسته بندی آگاه شوند و طراحان در طراحی بسته بندی به سلیقه و فرهنگ مخاطب که احتمالاً در کشور دیگر کاملاً با ما متفاوت است توجه کنند، می توان به آینده ی صنعت بسته بندی کشور و تاثیر آن بر فروش امیدوار بود.
- همچنین درباره ی نمایشگاهی در حوزه ی بسته بندی که اخیرا در خانه ی هنرمندان برگزار شده بود و در آن پیشرفت صنعت بسته بندی کشور تا حدی مشهود بود توضیحاتی ارائه دادم!
موضوع بعدی که در کلاس مورد بحث قرار گرفت درباره ی خانواده راکفلر بود که با کمی ریسک پذیری و سرمایه گذاری در زمان درست و مناسب بر محصولی که قابلیت رشد داشت، ثروتمند ترین فرد زمان خود شده، حتی الان هم خانواده ی راکفلر (۶ نسل بعد) از ثروتمند ترین و قدرتمند ترین خانواده های آمریکا هستند. راکفلر در زمانی که تنها استفاده ی نفت برای سوزاندن و گرمایش و این قبیل موضوعات بود، شرکت استاندارد اویل را که اولین شرکت نفتی چند ملیتی آمریکایی بود تاسیس کرد. سپس اولین خودروی فورد معرفی شد که در نتیجه ی آن تقاضای محصولات نفتی و مشتقات آن بالا رفته و راکفلر ثروتمند شد!
بنیاد راکفلر (در زمینه ی فعالیت های بشر دوستانه)، راکفلر سنتر (مجموعه ای از ۱۹ ساختمان تجاری اداری در منهتن)، صندوق برادران راکفلر (خیریه) و … از جمله مجموعه های زیر نظر خانواده راکفلر هستند.
بخش اول کلاس کارافرینی هم با پایان این موضوع به پایان رسید و برای خوردن ناهار و استراحتی بعد از یک کلاس پر ماجرا از کلاس خارج شدیم.
ادامه ی کلاس راس ساعت ۲ در ساختمانی دیگر تشکیل شد و قرار بود پس از انجام برخی تمرین های کتاب کارآفرینی و کمی خودشناسی، ارائه های بالای بیست درباره ی چند فروشگاه و نقاط قوت و ضعف آن ها داشته باشیم و برایشان جدول SWOT کشیده و استراتژی معرفی کنیم.
ابتدا بوم کسب و کار در صفحه ی ۸۱ کتاب کارافرینی معرفی شد و درباره اش توضیحاتی اندک داده شد، استاد سایت بیزنگار را معرفی کردند که می توانیم در آن بوم کسب و کار آنلاین و گروه داشته باشیم. یکی از دانشجویان را هم ثبت نام کردند تا نحوه ی کار با سایت را یاد بگیریم.
صفحه ی ۳۲ کتاب کارافرینی درباره نیازها توضیح داده شد و پس از آن روی صفحه ی ۳۳ کار کردیم. مهارت های خود را نوشتیم و در هر مبحث یکی از دانشجویان نوشته های خود را داوطلبانه می خواند.
گروهی که دو عضوش به علت تاخیر، اجازه ی حضور در بخش اول کلاس را نیافته بودند؛ با میوه هایی که خریده بودند پذیرایی کردند.
ارائه آخر در مورد برند شخصی بود. یعنی دیگران ما را چگونه می بینند و چه ویژگی از ما بیشتر مشخص است، بخشی هم مربوط به این که خود ما، خود را چگونه می بینیم.
درباره ی برند شخصی برخی هنرمندان صحبت هایی شد و در نهایت یکی از بچه ها داوطلب شد و همه نظر خود را به طور ناشناس در قالب یک کلمه یا عبارت درباره اش نوشتیم:
- حساس
- جودی
- لوس
- ناراضی
- بی حاشیه و آروم
- بچه
- cute girl
- خودرأی و متظاهر
- خسته
- حساس
- لوس و دختر ننه
- سادگی
- نظر تخصصی
- بانمک
- آروم
وقت کلاس به پایان رسید و نوبت به ارائه ی ما درباره ی SWOT فروشگاه ها نرسید.
برای جلسه ی آینده، قرار شد هر گروه یک شغل را متناسب با پنج مولفه (نگرش، ارزش ها و نیازها، مهارت ها، استعدادها، علایق و گرایش ها) انتخاب کند و با یک فرد موفق در این شغل مصاحبه کند.
کلاس کارافرینی دوشنبه ی هفته ی آینده استثناً ساعت ۴ تا ۶ تشکیل می شود.
خلاصه جلسات دیگر درس کارآفرینی دانشکده شریعتی
دانلود منبع اصلی این درس در این ترم
کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید (فقط برای ایده گرفت کلی از درس)