دانشگاه یا پاسگاه؟!

دانشگاه یا پاسگاه(Mollabagher.com)

نظر شما راجع به این عکس نوشته چیست؟!

تعدادی از نظرات دانشجویان در ذیل آمده است:

:: به نظر من هم واقعا این متن درسته. ما میریم دانشگاه که واقعا پاس بشیم و یه مدرک سرسری بگیریم و اصلا یاد گرفتنش برامون مهم نیست چون اولا اون چیزی که ما یاد میگیریم (تو رشته خودم) تو دانشگاه با محیط کار زمین تا آسمون فرق داره و ثانیا هم بعضی استادا هم که باید با جون و دل درس های اصلی و تخصصی رو درس بدن این کارو نمیکنند.
ما برای کسب مدرک آمدیم                                   نی برای درک مطلب آمدیم

:: به نظر من هم این مطلب درسته چون توی دانشگاه از طرف اساتید اونقدر به آدم استرس وارد میشه که دانشجو فقط به دنبال نمره گرفتنو پاس کردنه و موقع امتحان استاد نمیدونه که تو برای خودت چقدر یاد گرفتی اون فقط میبینه که تو برگه چی نوشتی و براساس اون نمره میده ولی وقتی که همون کتابو بعدا برای خودت میخونی تازه میفهمی اصلا مفهوم این کتابو درسو نکته هاش چی بوده چون اون موقع دیگه استرس امتحان رو نداریو برای نمره نمیخونیش و این باعث میشه واقعا یادش بگیری و شاید یه دلیل دیگه این که دانشجو فکر میکنه این مطالبی که داریم میخونیم توی بازار کار به دردمون نمیخوره و یا تا اون موقع که ما وارد کار بشیم مطالب تغییر کنه و جدید بشه و مطالب قدیمی ما بدردنخوره که همینطورم هست. من خودم دانشجوی نقشه کشی صنعتی هستم که برای کارآموزی وارد شرکت مالیبل سایپا شدم و دانسته هام و فضای آموزشی خیلی با محیط کاری متفاوت بود.

:: اصولا دانشگاه جای یادگیری هست اما از وقتی که کنکور یه کم کشککی شد و دانشگاههای پیام نور و غیرانتفاعی و… اومد و هزینه های دانشگاه بالاتر شد و متاسفانه به علت فقر فرهنگی که تو جامعه ما وجود داره عده ای بدون  ذره ای علاقه به درس و رشته انتخابی خود فقط به خاطر خانواده و چشم و هم چشمی به راحتی وارد دانشگاه شدند، دیگه برای عده ی کثیری موضوع یادگیری بی اهمیت شد و اصل پاس کردن درس شد چون هم هزینه کمتری پرداخت میشه و هم اینکه رشته انتخابی کلا علاقه ای در انتخابش نبوده فقط اصل مدرک گرفتن و چشم و هم چشمی و یدک کشیدن اسم دکتر و مهندس بوده.

من تو هنرستان یه معلمی داشتم که متره تدریس میکردند  و سال آخر تدریسشون بود و پایان سال تحصیلی بازنشست میشدند در واقع تحصیلکرده های چهار دهه پیش از ما بودند. آدم فوق العاده  سختگیری بودند و با سیستم آموزشی هم کلا مشکل داشتند این سختگیریشون مارو هم خیلی عذاب داد اما واقعا متره واسه همیشه حتی تو دانشگاهم یاد من موند و خواهد موند اما خیلی از اساتید جوان که متولد دهه ۷۰ هستن یا اواخر دهه ۶۰ هستند که دانشگاها و کنکور سختگیری سابق رو نداشت الان به ما تدریس میکنند خیلی راحت همه رو پاس میکنند. درسته هستند هنوزم اساتیدی که جوون باشند و درست تدریس کنند و نمره واقعی هر کسی رو بدن ولی خیلی اساتید هم هستن که اینجورین که اصولا دانشجویان به دلایلی که بالا ذکر شد خوب قطعا این مدل اساتید رو میپسندند.

ولی چیزی که میشه تو جامعه دید اینه که دهه به دهه افراد بی سوادتر میشن الان در دبستان نمره وجود نداره. خوب، بد و عالی دارند. اکثر مدارس چیزی به اسم امتحان و استرس شب قبل و رقابت و اینجور چیزا نیست. بچه یا خوب میشه یا خیلی خوب یا عالی چیزی به اسم بد هم وجود نداره به خاطر نشکوندن دل کودکان نیازمند به تلاشش میذارن در کارنامه و به همین راحتی برای بچه ها از کودکی امتحان و استرس و  رقابت و … دارن بی اهمت میکنند در نتیجه کلا فقط پاس کردن مهم میشه که متاسفانه خیلی ها به خاطر پاس کردن یه درس خیلی کارای احمقانه هم میکنند! حتی من خودم خانومه ۳۲ ساله ای میشناسم که معلم پیش دبستان هستند. ایشون تو یه گروهی هستند در تلگرام چندین بار دقت کردم وقتی به فارسی تایپ میکنند غلط املایی های خیلی تابلویی دارند نه یه بار نه دوبار تقریبا میشه گفت همیشه ولی خوب فعلا ایشون معلم هستند و خیلی از کودکان ما توسط این افراد آموزش میبینند.

:: عقیده من نسبت به عکسی که گذاشتید اینکه تجربه به من ثابت کرده کلاس درسی که استاد نسبت به وظیفه ای که داره وقتی به بهترین نحو عمل میکنه به بهترین صورتی که میتونه درس را ارائه میده و به نسبت سن دانشجوها برای آنها حتی کلاس به چالش میکشه، اینجا میشه قانون عمل و عکس العمل … چون دانشجو هم راغبه که برای اون استاد کار کنه درس بخونه نه اینکه فقط پاس کردن باشه. الان متاسفانه خیلی از کلاسا و دانشگاه های ما استاد بار علمی زیادی نداره فقط در حد همون کتابی که تدریس میشه، اطلاعات داره! خب اگر دانشجو فعالی باشیم وقتی ببینیم استاد وقتی برامون نمیذاره و سوالامون بی جواب میمونه از اون انگیزه و شور و تاب میفتیم و وقتی میبینیم چیزی هم یاد نمیگیریم نسبت به دانشگاه حتی بی رمق میشیم و فقط درس را پاس میکنیم..

:: بستگی به نوع درس و علاقه ی دانشجو داره. اگه دانشجو حس کنه که این درس به هیچ هدفی اون رو نمیرسونه و فایده ای براش نداره، همچین نظری ممکنه داشته باشه، اما اگه احساس کنه که این واحد درسی کمک بزرگی در رشتش و همچنین شغل آیندش و حتی باعث درآمد براش میشه، دانشجو نه تنها به فکر پاس کردن آن نیست بلکه پس از تلاش در کلاس و گرفتن نمره خوب، ممکنه پس از تموم شدن اون واحد درسی، به دنبال علاقه ای که این کلاس براش ساخته، بره.
البته استاد هم نقش بسیار زیادی در این موضوع داره. اگه استاد خودشو موظف بدونه که باید دانشجو ها رو عاشق این درس کنه، صددرصد نتیجه دانشجوهای علاقه مندی میشه که فقط به فکر پاس کردن اون واحد نیستند! که در واقع مطمئنا شما جز اون دسته استادها هستید.

:: بله در دانشگاه های ایران موضوع یاد گرفتن نیست. فقط وقت تلف کردن تو دانشگاه است. چون هیچ گونه مطلبی که به درد آدم بخوره یا مناسب رشته ش باشه آموزش داده نمیشه. یعنی درست زمانی که قدرت ذهن ما برای یادگیری در اوج خودشه، ما وقتمون رو در دانشگاه ها تلف میکنیم که فقط جسممون سر کلاس باشه که غیبت نخوریم بدون اینکه ذره ای از ذهنمون درگیر کلاس و مبحث شه یا فقط امتحان میدیم که پاس شیم تا از شر کلاس بی فایده و مطالب مزخرف و بدردنخور آزاد شیم. باشد روزی که به تحصیل در خارج از کشور نائل شیم!!!!

:: پیرو مطلبی که گذاشتین خواستم بگم دلیلش این هست که همه فقط به جنبه تحصیلیش نگاه میکنن اما طبق همون لینک شماره ۱۴ جلسه دوم، اگر فرد به جنبه های دیگه ای از دانشگاه رفتن هم توجه کنه (مثل احساسات جدید و تجربیات جدید و…) دیگه قضیه واسش شیرین میشه و فقط به پاس کردن فکر نمیکنه. البته به شیوه تدریس استاد هم بستگی داره.
میتونیم بگیم ۵۰% موضوع به فرد وابستس که باید علاوه بر توجه به جنبه تحصیلی به این فکر کنه که دانشگاه  مقدمه مهمی هست برای بوجود آمدن یه شخصیت تازه از طریق بهره گیری از تجربیات دیگران. ۵۰% بعدی هم وابسته به اساتید هست که میتونن به جای اینکه فقط به آموزش درس تخصصی فکر کنن با روش های تازه مثل استفاده از اشعار و مثل ها و داستان های جذاب کوتاه دانشجو رو علاقه مند کنند.

:: از یه لحاظ پاس کردن مهمه برا دانشجو خیلییم مهمه چون الان جامعه طوری شده بیشتر به مدرک و پارتی توجه دارن خیلی به توانایی فرد توجه نمیشه واسه همین همه خیلی یادگیری براشون مهم نیست. البته به نوع رشته هم بستگی داره.

:: خب به نظر من وقتی یه استاد با یه روش و بدون آشنایی با روش یادگیری دانشجو درس خودش رو ارایه میده و انتظار داره عین مطالبی که گفته در امتحان گفته بشه و هچ مشارکتی در تدریس از دانشجو نمیخواد، میشه گفت بیشتر بچه ها به درس گوش نمیدن چون همه میگن همین جزوه یا کتاب رو گفت دیگه همینو میخونیم! پس همین خوندن جزوه و کتاب صرفا جهت پاس کردنه و واقعن میشه گف هچ چیز یادگرفته نمیشه!

:: چون دانشگاه رفتن شده مث اینکه از راهنمایی به دبیرستان بریم.. تو هر مقطع که بودیم فقط فکر من این بود که پاس کنیم بریم.. اما فکر یادگرفتن نبودیم.. فقط پاس کنیم مدرک بگیریم که بی‌ سواد حساب نشیم.

:: به نظر من بر عکس این جمله درسته به خصوص تو رشته های فنی که بیشتر با کارهای تخصصی و عملی سرو کار دارن، اول باید به خوبی یاد بگیری و فقط همین کافیه چون اگه درسو خوب یاد گرفته باشی میتونی به راحتی درسو پاس کنی پس این دو تا موضوع جدا از هم نیستند ینی اگه درست یاد بگیری میتونی درستو به راحتی پاس کنی و مدرکت هم ارزش داره چون لزوماً مدرک سواد رو نشون نمیده و تا جایی کار آدمو راه میندازه و برای بقیه راه به مهارت و به اون آموزش های قبلی تو بستگی داره در غیر این صورت درصد موفقیت ما تو هر کاری پایین میاد و خودمون پشیمون میشیم که چرا اون موقع که وقت داشتیم اون مهارت های لازمو کسب نکردیم (راستی منظور من از مدرک همون پاس کردن درس بدون کسب هیچ گونه مهارته).

:: شاید دلیلش این باشه که خانواده هایشان انتظار قبولی دارند و دانشجویی که علاقه ای ندارد به فلان درس یا رشته فقط میخواهد پاس کند و رضایت خانواده را جلب کند و بعضی ها هم برای وقت گذرانی و گرفتن مدرک به دانشگاه می آیند و بدون هیچ میلی سرکلاس میشینند و به حرفای استاد توجه ای نمیکنند و فقط برای پایان ترم به جزوه یه نگاه می اندازند تا بتوانند درس را پاس کند و شاید هم بعضی از استادها کم لطفی میکنند و انقد درس را سخت میگیرند که دانشجو در توانش نیست نمره بالا بگیره و فقط به فکر پاس کردن است.

:: این واقعا درسته چون ما آموزشِ درستی برای درسا نداریم همه چی همون قبلیاست چیز جدیدی یاد نمیدن بعد بعضی وقتا واقعا نسبت به اون کارایی که انجام میدی نمره نمیدن برای همینم ارزششو نداره زیاد زحمت کشیدن فقط پاس کردن مهمه البته فک کنم اینجا اینطوریه.

:: به نظر من با توجه به اینکه اکثر مردم دیگه هدفی ندارن و فقط بخاطر اینکه مدرکی داشته باشن میرن دانشگاه و فقط میخوان پاس کنن..یه دلیل دیگشم به نظر من روش تدریس اکثر استادها درست نیست بچه ها بیشتر زده میشن ازدرس پس فقط پاس کردن براشون مهم میشه. به نظر من این از دلایل مهمه..

:: به نظر من روی همه درس ها صدق نمیکنه. ما بچه هامون روی درس های تخصصی خیلی وقت و انرژی میزارن اما درس های عمومی رو اصولا بیشتر بچه ها فقط میخوان پاس کنن ولی بیشتر دروس تخصصی رو بچه ها با عشق میخونن بچه های ما (منظورم بچه های معماری) توی کلی مسابقه و کنفرانس و همایش و نشست شرکت میکنن آیا اونا هم به خاطر نمره هستش؟ تازه کلی هم باید به خاطرشون پول پرداخت کرد. اما بازم میگم منکر این نمیشم که بعضی از درس ها رو فقط به امید پاس کردن سر کلاسش میشینم اما اون درس ها خیلی کمن.

:: به نظر من تو جامعه ی کنونی که مدرک داشتن جزو قدرت و شعور آدمه، رفتن سر کلاسا و گرفتن نمره در حد پاس شدن مهم تر از یادگیریه….چون الان همه جا به مدرک توجه میکنن تا به شخصیت آدم…یا حتی برای اشتغال به مدرک توجه میکنن تا به کاربلدبودن افراد. خیلیا مدرک پایینی دارن اما تو حرفه هایی تجربه های عالی دارن ولی هیچوقت نمیتونن تو جاهای معتبر استخدام بشن بجز با پارتی… اما در عوض افرادی با داشتن مدارک بالا هیچ درکی از اون رشته یا کار ندارن چون هدفشون فقط قطور کردن پرونده ی تحصیلی بوده تا یادگیری….
البته این حرف ها شامل همه نمیشه خیلیا هم با یادگیری و زحمت مدرک های بالا دارن.

:: نظرم این هست که این جمله کاملا درسته، اساتید هدفشون یاددهی مطلبی هست که ارائه میدن و طرح درس وزارت علوم هست به خصوص در مورد دروس تخصصی. اما.. نیاز صنعت و جامعه، اون درس و طرح درس نیست، درنتیجه هدف استاد یاد دادن بحثی ست که برای دانشجو فقط پاس کردنش مهمه و تو صنعت کاربردی براش نداره واین باعث میشه دانشجو یک فرد تکرارگر و تئوری دان بار بیاد نه یک پژوهشگر و به معنای درست لغت دانش جو.

:: اگه بخام به اصل قضیه نگاه کنم باید جوری باشه که مهم یاد گرفتن باشه… یعنی حتی اگه از دانشگاه بیرونمون کردن ما به فکر یادگیری باشیم، ولی الان چیزی که مهمه و تجربه ثابت کرده اینه که چارچنگولی دانشگاه رو باید چسبید برای موفقیتی که مد نظرمونه… ینی کسی که همه درساشو یاد میگیره توجه کسی رو جلب نمیکنه! ولی کسی که ترفندهای نمره گرفتن و پاس شدن رو میدونه صددرصد موفق تره. یاد این حرف بیل گیتس افتادم که میگه: من همیشه یه فرد تنبلو برای کار انتخاب میکنم. چون فرد تنبل همیشه یه راه آسونو برای انجامش پیدا میکنه!

:: نظر من راجع به عکس اینه که آدمای اطرافمون باعث میشن که در این باره رو ما تاثیر بزارن… یعنی اونجوری که همه به هم میگن فقط پاس شو دیگه مهم نیس… الان همه یعنی اکثرا به فکر پاس شدن هستن چون فقط میخان مدرک بگیرن….اما من خیلی یادگیری رو دوست دارم.

:: هرچند که اصلا با این نظر موافق نیستم ولی واقعیتیه که اتفاق میفته! بهتره بگم کسب مهارت بهتره یا کسب مدرک با نمره خوب، خیلیا میگن مهارت بعد دانشگاه هم میشه کسب کرد اما معدل نمیشه! و این میشه که وقتی بعد دانشگاه وارد بازار کار میشیم اول مدرک و معدلت میبینن بعد حالا اگه مهارتی هم داری اون زیر مینویسی شاید به کار آمد! حتی یکی از اساتید طرح ما (من معماری میخونم) رسما گفت یک معمار باید پولدار باشه و برای ارائه کارمون به جای اینکه از ما بخواد خودمون کسب مهارت کنیم در ماکت و یادگیری نرم افزار گفت باید برای ارائه تون پووووول خرج کنید و اصلا براش مهم نبود که خودت انجام دادی یا کلا دادی کارت رو بیرون و فقط دوست داشت که کار نهاییمون خیلی عالی باشه و این شد که روز تحویل نهایی وحشت کردم از کارهای هیولای بچه ها و شرمنده از کار ضعیف خودم که همش به بدبختی انجام دادم ولی چه فایده که تقریبا نمره کمی هم گرفتم چون استادمون براش مهم نبود کانسپت کارت و پلان و ایده هایی که داشتی!

:: از نظر من اشتباهه. چون یاد گرفتن بهتر از یاد نگرفتنه. چون بیهوده گذروندن کار اشتباهیه. چون مدرک بدون سواد پوچ و بی ارزشه.

:: باتوجه ب اینکه کلمه دانشگاه محل کسب دانش و ارتقا علمی است، پس بنابراین این جمله نه تنها صحیح نیست، بلکه کاهنده تاثیر معنای اصلی مفهوم است. بنابراین نه صحیح است و هم نباید بسط داد تا مفهوم واقعی علم زیرسوال نرود.

:: اصلاااااا با این جمله موافق نیستم. اگه هدف پاس کردنو کسب مدرک بود، اصلا دانشگاه رفتنو درس خوندن معنی نداشت. هدف من از دانشگاه اومدن یادگرفتن چیزایی که نمیدونم و بالارفتن سطح فرهنگ و شخصیتمه و بخاطر پاس کردن و کلاس دانشگاه و پز دادن مدرکم نیس که دانشگاه میرم واز همه مهمتر اینکه من بخاطر خودم میرم دانشگاه ن بخاطر موقعیت خاصی که تو ازدواج و هر چیز دیگه ای ایجاد میکنه.

:: دقیقا بحث پاس کردنه،‌ استادایی ک لج میکنن، دانشجوهایی ک وقت ندارن، برا همین موضوع فقط میشه پااااس کردن،‌ همه دنبال تموم کردن دانشگان چون نمرها برای افراد مختلف توی سر کار مهم نیست، مثلا ی پزشکو نمیگن شما با معدل ۱۰ اومدی سر کار مطب زدی یا با معدل ۱۹، برا همینم دانشجوها فقط هدفشون پاااس کردنه، بعدشم با کنکور و تست زنی میشه ب فوق لیسانس و مراتب بالاتر دست پیدا کرد نمرهاهم زیاد ارزشی نداره.

:: منظور این عکس اینه که چیزایی که ما تو مدرسه و دانشگاه یاد میگیریم از استادامون کافی نیست بلکه ما باید تجربه کسب کنیم و درسی که ما یاد میگیریم، خیلی ربطی به کارمون در اینده نداره ولی همزمان با تحصیلون باید فهم و درکمونم بالا بره.

:: به نظر من بعضی از دانشجوها مثل من به خاطر شاغل بودن و ترس از از دست دادن شغل نمیتوانند وقت کافی برای فراگیری همه ی دروس بگذارند؛ به همین دلیل پاس کردن درس ها اهمیت بیشتری برایشان دارد تا با گرفتن مدرک به مراتب بالاتر شغلی دست یابند چون متاسفانه لازمه ی یافتن کار و بدست اوردن درامد کافی مدرک بالاتر است نه تخصص داشتن و استعداد و من نیز به اجبار به پاس کردن درس ها تمرکز میکنم.

:: این جمله ریشه و منشأ تو آموزش و کادر غلط جامعه تحصیلی کشور ایرانه که باعث این حرفا و طرز فکر تو مخ دانشجو بشه. چه بخوایم قبول کنیم چه قبول نکنیم کادر اموزش و پرورش خوبی نداریم و روز به روز راه پیشرفت و پله هاش داره زیاد میشه و دانشجو های بی انگیزه و بی هدف تو دانشگاه ها بیشتر میشه! هر انسانی کامل به دنیا نیومده، کامل هم سواد دار نیست. میاد مدرسه و دانشگاه تا مبحثی یاد بگیره و این مسئولین هستن که وظیفه هدایت و پرورش درست دارن تا انگیزه برای جونا واسه ادامه تحصیل وجود داشته باشه نه فقط پر کردن خلا زندگیشون یا به اجبار پدر مادر یا هر چیز دیگه و اخر هم به این جمله بر بخورن تو دانشگاه بحث یادگرفتن نیست، موضوع پاس کردنه! و دوما بستگی به خود هر فرد داره که شخصیت و درکش کلا از تحصیل و زندگی کردن و سپری کردن وقتش رو صندلی های دانشگاه چیه! آیا همه ی دانشجو ها به این جمله تو دانشگاه بحث یادگرفتن نیست، موضوع پاس کردنه! ایمان دارند!؟ قطعا نه! هرکس شخصیت و درک خاص خودش رو نسبت به محیط و اطراف داره!

:: استاد به نظرم منظورش اینه که اکثرا الان کسایی‌ ک میرن دانشگاه مقصد اصلیشون یادگیری نیست، یعنی‌ صرفاً برای کسب دانش نمیرن دانشگاه و الان بیشتر به فکر اینن ک مدرکی‌ داشته باشن، برای همینم فقط سر کلاس میشینن ک درسو بتونن پس کنن، و هدفشون این نیست که چیزی به دانششون اضافه شه.

:: در برخی دروس مانند ریاضی که یک درس عمومیست و به نظر من اهمیت حیاتی ندارد، دقیقا همین طور است؛ یعنی موضوع اصلی پاس کردن درس است اما در دیگر دروس مخصوصا درس های تخصصی باید درس را کاملا فراگرفت، چون در غیر این صورت هیچ فایده ای ندارد اما به طور کلی هر شخصی به دروس خاصی علاقه دارد که ممکن است عمومی و یا تخصصی باشد که به ان بیشتر اهمیت میدهد ولی من تمرکز خود را بیشتر روی دروس تخصصی میگذارم ولی نمره ی عالی در تمام دروس برای من مهم است اما بیشتر دانشجویان فقط برای گرفتن مدرک به دانشگاه می ایند و یادگیری برایشان مهم نیست.

:: از نظر من یعنی یک سری درس مثل اندیشه اسلامی یا زبان انگلیسی که البته تو نظام آموزشی ما زبان اینطوریه خیلی غیرکاربردی و پر از مطالب تکراری ارائه میشه.. که حتی اگه سرکلاسم نری فرقی نداره با رفتنش.. و فقط پاس شدنه… و تو هیچی یاد نمیگیری.. یا استادی بوده که سر کلاس گفته من با این حقوق کم فقط میتونم بگم شما بیاین کنفرانس بدین نمیتونم انرژی بزارم. و تو ۱۰۰درصد بدون اینکه چیزی یاد بگیری اون درس رو با یه سری مطلب که فقط حفظ کردی پاس میکنی..و این واقعیت حداقل دانشگاه ماست…تمام.

پیرامون عنوان این پست

این عنوان از کتاب “دانشگاه نروید! دیوانه وار تلاش کنید”، نوشته آقای ابوالفضل صادقی، ص ۷ اتخاذ شده است:

ما شاهد هستیم بعضی از دانشجویان، دانشگاه را با پاسگاه اشتباه گرفته اند و درس می خوانند تا واحدهای مربوطه را پاس کنند. من به همه ی کسانی که از این طیف هستند، به جدّ توصیه می کنم دانشگاه نروید که فقط مدرک بروید. بازار به مدرک نیاز ندارد!

 

این نوشته را چگونه ارزیابی می کنید؟
  • عالی 
  • جالب 
  • مفید 
  • خسته کننده 
  • به درد نخور 
فروشگاه محصولات ارگانیک اصیل آنلاین

این هم ببینید:

cropped تفاوت بین پروژه کارشناسی، پایان‌نامه ارشد و رساله دکتری 310x165 - تفاوت پروژه کارشناسی، پایان‌نامه ارشد و رساله دکتری در رشته مدیریت

تفاوت پروژه کارشناسی، پایان‌نامه ارشد و رساله دکتری در رشته مدیریت

در این یادداشت سعی شده است به تفاوت‌ پروژه کارشناسی، پایان‌نامه ارشد و رساله دکتری رشته مدیریت و هم‌چنین تفاوت رساله PhD و پروژه دوره DBA پرداخته شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *