فروم می نویسد: «بر حسب ضرورت های جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، ما همانی هستیم که مجبوریم باشیم».
فروم معتقد است به سبب اهمیت نیروهای اجتماعی و فرهنگی، برای درک یکایک اعضای جامعه باید ساخت آن جامعه (چه در گذشته و چه در حال) مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بدین ترتیب، شناخت ماهیت جامعه، کلید درک شخصیت متغیر انسان است.
فرهنگ هر چه باشد، افراد همان خواهند بود. شخصیت، خواه سالم و خواه ناسالم، بستگی به فرهنگ دارد. فرهنگ است که مانع یا حامی رشد و کمال مثبت انسان است.
منبع:
شولتس، دو آن (۱۳۹۳)، روانشناسی کمال الگوهای شخصیت های سالم، ترجمه ی گیتی خوشدل، تهران: پیکان. ص ۶۰-۶۱.