… اگر در مواقعى که با اساسِ شخصیّت انسان- از نظر شخصیّت الهى، نه از نظر شخصیّت نفسى- مبارزه مىکنند، مثلًا یک شخص متکبّرى در مقابل انسان تکبّر مىکند و مَنیّت به خرج مىدهد، انسان نباید بگوید: آقا این مَنیّت تو درست است، و به تواضع بیفتد، و به خاک بیفتد و او را سجده کند!
🔸اینجا باید بگوید که: نه، من از تو بالاترم، تو که هستى؟!
🔸در میدان جنگ که دو نفر در مقابل همدیگر قرار مىگیرند، و این مىخواهد او را از بین ببرد و هستىِ او را ساقط کند، یعنى با کبریائیّت خودش پیش مىآید؛ آن هم همینطور با کبریائیّت خود پیش مىآید در مقابل این. اینها هر دو در مقابل همدیگر اعظم المتجبّرین هستند. او مىگوید: شخصیّت من، مقام من، ارزش من.
🔸خب روشن است که این مواضع، مواضع مختلف است دیگر! اگر اظهار کبریائیّت و شخصیّت مطلقاً مذموم بود، که خدا در انسان قرار نمى داد. شخصیّت و آقایى و آقامنشى و خودمحورى و استقلال، مثل بعضى از صفات دیگر غریزهاى است از غرائز انسان. صفت شهوت، صفت غضب، اینها غریزه است و بسیار خوب است؛ و کسى که غضب نداشته باشد انسان نیست، کسى که شهوت نداشته باشد انسان نیست، اگر انسان شهوت غذا نداشته باشد از گرسنگى مىمیرد، اگر انسان شهوت جنسى نداشته باشد نسل در دنیا از بین مىرود، اگر انسان غضب نداشته باشد از ناموس نمىتواند دفاع بکند.
📌منبع: شرح فقراتى از دعاى افتتاح / علامه حسینی طهرانی / ص ۴۹ / لزوم تکبر و کبریائیت داشتن در مقابل انسان متکبر
📚 جهت دریافت کتاب به اینجا مراجعه نمایید.