💫 سالک راه حق پیوسته به عیب خود مشغول باشد؛ به حیثیتی که به کلی به عیب غیر نپردازد، بلکه اگر گاهی عیبی از کسی در نظرش آید، به کَج بینی خود حواله کند و دیدن عیب از غیر، دیدن عیب از صانع داند (۱) و خود را ملامت کند که چرا احول منش (۲) عیب دیدم و صنع را پی حکمت آن نبرده معیوب دانستم.
✨ پس مومن چنانکه در اخبار اشاره شده است، باید به عیب خود مشغول باشد و به کلی به عیب غیر نپردازد و چون در غیر عیبی بیند، به خود رجوع کند که شاید آن عیب در خود او باشد یا شاید بعد در او پیدا شود و از اشتغال به خود و خوف بودن آن عیب در خود او یا پیدا شدن آن عیب در خود او، به کلی از عیب غیر چشم بپوشد …
🔆 پس تا انسان از خود ایمن نشده، نباید عیب کسی را به نظر آورد که شاید خداوند او را از آن عیب پاک گرداند و شخص عیب بین را مبتلا گرداند. در خبر وارد است که: ” کسی که سرزنش کند مومنی را به چیزی، نمیرد مگر اینکه خدا مبتلا گرداند او را به آن چیز!” (۳)
🖇 پینوشتها:
(۱) یعنی دیدن عیب دیگران، به منزله از خدا عیب دیدن است.
(۲) به کسی که دو چشمش لوچ باشد، احول گویند. بنابراین احول منش، فردی است که به اصطلاح چپکی می بیند!
(۳) در مورد “نکوهش سرزنش کردن” در اسلام و فرهنگ تشیع از پیامبر صلى الله علیه وآله، امیرالمؤمنین و امام صادق علیهما السلام احادیث مختلفی با همین مضمون فوق ذکر شده از جمله حدیث زیر:
🔹 الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : مَن عَیَّرَ مُؤمِنا بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ .
امام صادق علیه السلام: هر کس مؤمنى را به گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود. (منبع: الکافی : ۲/۳۵۶/۳)
می توانید احادیث دیگر را از اینجا مشاهده کنید.
(۴) حاج ملا سلطان محمد بیدختی گنابادی، از مشاهیر علما و عرفا و مفسرین بزرگ قرآن است. درباره ایشان مطالبی در اینجا ذکر شده است.
(۵) بشاره المؤمنین همانطور که از نامش معلوم است، غالباً در بیان چیزهائی است که برای بشارت مؤمن از بزرگان رسیده و مشتمل بر اخبار و حالات و مراتبی است که موجب ظهور این بشارت میشود و آن دارای مقدمه و دوازده باب و خاتمه است:
مقدمه: در بیان معنی شیعه و مؤمن.
باب اول: در مناقب مؤمن و شیعه.
باب دوم: در بیان بشارات مؤمن و شیعه.
باب سوم: در اقسام مؤمن و شیعه.
باب چهارم: در اوصاف شیعه.
باب پنجم: در ابتلائات مؤمن.
باب ششم: در ولایت و مراتب آن.
باب هفتم: در حقیقت انبیاء و اوصیاء.
باب هشتم: در باب فضیلت ذکر.
باب نهم: در ذکر خفی.
باب دهم: در فکر مصطلح صوفیه.
باب یازدهم: در آداب واوصاف مؤمن.
باب دوازدهم: در بیان اینکه شریعت و طریقت و حقیقت یک چیزند.
خاتمه: در احوال بعضی از بزرگان.
(۶) منبع پست فوق: بشاره المومنین، تالیف حاج ملاسلطان محمد گنابادی، ص ۲۹۴. به نقل از اینجا.
