خواستاران تحقق خود، تجربه های خاص را بدون توجه به این که تکرار شده باشند یا نه، با احساس وجد و احترام و شگفتی می ستایند.
برای مثال در حین رانندگی روزانه به سوی کار، می توانند منظره ی دلپذیر یا آرامش بخشی را پس از پنج سال با همان لذت روز اول تماشا کنند.
خواستاران تحقق خود می توانند تجربه هایی چون تماشای غروب آفتاب، شنیدن سمفونی، خوردن غذای مورد علاقه یا دیدن خنده ی همسرشان را به عنوان چیزی تازه بستایند.
عده ای از این دسته، به طبیعت و برخی به کودکان و بعضی در برابر موسیقی واکنش نشان می دهند، اما از تجربه های زندگی سیر و خسته نمی شوند.
در نتیجه، چیزی را مسلم نمی پندارند و همواره از آن چه دارند و تجربه می کنند، سپاسگزارند.
مزلو یادآوری می کند هیچ کدام از خواستاران تحقق خود که موضوع آزمون او بودند، از رفتن به مهمانی و باشگاه های شبانه یا دستیابی به پول فراوان چنین احساسی نداشته اند؛ بلکه اغلب تجربه های شادمانی انگیزشان کوچک و جزئی و فعالیت های روزانه و رویدادهایی بوده است که کسانی که از سلامتی روان کمتری برخوردارند، شاید حتی متوجه آن ها هم نشوند.
منبع:
شولتس، دو آن (۱۳۹۳)، روانشناسی کمال الگوهای شخصیت های سالم، ترجمه ی گیتی خوشدل، تهران: پیکان. ص ۱۰۸.