گزارش جلسه دوازدهم درس کارآفرینی – واحد ۵۵

مشخصات گزارش

توجه

در روز یکشنبه مورخ ۲۷ اردیبهشت ماه یکی دیگر از جلسات کارآفرینی برگزار شد. در ابتدا فیلمی از مصاحبه با یک دختر خردسال پخش شد . مهسا دختر سه ساله با مزه ای بود و با این که سه سالش بود، بعضی از حرف های او جالب بود . او می گفت دوست داشتم در هوا نرمش می کردم . در خصوص کار ، نقشه زندگی و این که دوست دارم یک خانه بزرگ داشته باشم ، خانه بهتر از مهد کودک است ، این که آدم فکر بعد خود را کند ، آشپزی و بچه دار شدن نیز حرف زد .

استاد در خصوص خلاقیت و نوآوری صحبت نمودند. این که جوهره کارآفرینی است و در کارآفرینی خیلی مهم است . بعد از دانشجویان خواسته شد پروژه ای که در جلسات بعد می آورند جدید بوده و در جائی دیگر انجام نشده باشد و اگر پروژه ساختی ندارید ، طرح ارائه دهید . نمونه هایی بصورت عکس نمایش داده شد . مثل کافی شاپی که در آن چیزهایی بود که نخورده ایم ، سی دی که مگنت می شود برای آویزان شدن بر روی چیزی ، یا نمادی از نوروز در خصوص گران شدن پسته.

غزل حافظ نشان داده شد:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم / نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش / که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز / بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد / بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه /  که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخندانی و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز / بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم

سپس اسلایدی از دو خانم با آرایشی بسیار غلیظ که در حقیقت یک نفر بودند و خیلی صورتشان به هم نزدیک بود، نشان داده شد که استاد فرمودند: عکس به شما چه می گوید؟ همه به فکر فرو رفتند. مواردی از قبیل هم جنس بازی، هر عملی عکس العمل دارد از سوی بچه ها مطرح شد . ولی جواب درست این بود: آرایش برای علاقه خود شخص است، نه دیگران (این یک تبلیغ محصولات آرایشی بود).

از ویژگیهای کارآفرین ، خلاقیت است . افراد خلاق مشکلات را فرصت می دانند و برای حلشان دنبال روش های جدیدی هستند.

بعد سوالی مطرح شد . دانشجویان سه دقیقه فرصت داشتند، بگویند با درب ماژیک چه کارهایی می توان کرد؟

مواردی مانند جا کلیدی ، دماغ آدم برفی ، مهره منچ ، پرده آویز ، لیوان برای خاله بازی بچه ها و … عنوان شد .سپس اینستاگرام یک چوپان نشان داده شد . بعد در خصوص تفکر همگرا و واگرا بحث شد.

در تفکر همگرا همیشه فکر می کنیم هر چیزی برای استفاده همان چیز است مثلا خودکار فقط برای نوشتنن . جواب ها به سمت عرف جامعه است.

هر چقدر راه حل خلاقانه تر باشد ، خنده دار تر و جالبتر می شود و این در کارآفرینی با ارزش است. مثلا لامپ مهتابی برای نور دادن است . چون از بچگی همین جوری فکر می کردیم . در این تفکر امکان اشتباه نیست . مثل در درس ریاضی که در آن برای حل انتگرال می توانیم از روشهای مختلفی به راه حل برسیم .

در تفکر واگرا به یک موضوعاتی نگاه می شود که دیگران به آن نگاه نمی کنند . بین امور نامربوط ارتباط برقرار می شود مانند خودکار و باد کولر و آب دریا . این تفکر به شما فرصت اشتباه میدهد. متاسفانه ذهن ما را جوری بار آورده اند که دنبال یک راه حل درست می گردد . در آن جواب قطعی وجود ندارد. کلاً آدمهای خلاق، نگرشان به مسائل جور دیگری است.با یک عکس که مثلاً چه می شد دماغ روی کله باشد . ابرها بصورت رشته رشته باشد موضوع قابل فهم تر شد.

در سال ۱۹۵۰ گیلفورد و همکارانش تحقیقی انجام دادند .دراندازه گیری تفکر واگرا سه عامل دخیل است :

۱_ انعطاف پذیری یا نرمش اندیشه

۲_ اصالت اندیشه

۳_ سیالی اندیشه

یعنی هر چه تفکری انعطاف پذیر تر، اصیل تر باشد واگرایی آن بیشتر است و خلاق تر است.

آزمون گلیفورد برای اندازه گیری انعطاف پذیری تفکر، آزمون استفاده های غیر معمول است . برای مثال به آزمون شونده کلمه آجر داده میشود و از آنها خواسته می شود تا در مدت ۸ دقیقه تمام موارد استفاده ی آجر را بیان کند . پاسخ یکی از دانش آموزان این گونه بوده است:

ساختن خانه، ساختن طویله ، ساختن مدرسه ، ساختن اجاق و…. در این پاسخها به ساختن بوسیله آجر پرداخته می شود که نشان دهنده هم گرایی میباشد .

دانش آموز دیگری این پاسخ ها را داده است: گذاشتن جلو در ، زدن به یک سگ ، درست کردن قفس کتاب ، غرق کردن یک گربه ،درست کردن دروازه های فوتبال و…. که نشانه واگر بودن آنهاست .

اصالت به وسیله آزمون عنوان داستان گلیفورد اندازه گیری می شود. در این آزمون داستانی کوتاه گفته میشود و از آزمون شونده خواسته می شود تا تمام عنوان هایی را که برای داستان مناسب تشخیص می دهد بگوید . داستان گیر افتادن یک مبلغ مذهبی به دست آدمخوارهاست. در این داستان شاهزاده خانم قبیله آدمخوارها به مبلغ مذهبی پیشنهاد می دهد که با او ازدواج کند تا آزاد شود. مبلغ دو راه بیشتر ندارد یا باید ازدواج کند یا بمیرد . او از ازدواج سر باز میزند و زنده زنده پخته میشود. یکی از دانش آموزان برای داستان بالا این عنوان ها را گفته است : شکست شاهزاده خانم ، خورده شدن به وسیله وحشی ها، شاهزاده خانم و مبلغ مذهبی . اما دانش آموز دیگری این عنوان ها را انتخاب کرده : داستان دیگ ، شام خوشمزه ، خورش واعظ ،جفتی بدتر از مرگ ، جایزه داغ برای آزادی . گلیفورد پاسخ های دانش آموز دوم را اصیل تر از دانش آموز اول می داند .

در آزمون های سنجش سیالی، سرعت و تعداد پاسخ های داده شده ، ملاک سیالی فکر هستند که این تعداد جواب در اکثر مواقع باعث افزایش احتمال واگرا بودن تفکر می شود.

بیشتر این جلسه به تمرین های عملی بچه ها و به تبع آن دادن نمرات بالای بیست به آن ها گذشت.

در پایان نیز به علت نزدیک شدن به پایان ترم ، اعلام شد که کلاس فوق العاده روز دوشنبه ۴ خرداد ماه از ساعت ۸ الی ۱۲ برگزار می شود که ساعت ۱۰ تا ۱۲ مربوط به پروژه های دانشجویان است.

گزارشات جلسات دیگر درس کارآفرینی واحد ۵۵

+۱