مشخصات گزارش
نام درس: کارآفرینی
شماره جلسه: ۹
تاریخ جلسه: ۹۴/۰۲/۰۶
درجه کیفی: A
تهیه کننده: مینا بابااحمدی
توجه
گزارش صرفاً خلاصه ای از آنچه که در کلاس اتفاق افتاده می باشد و برای دانشجویانی آماده گردیده که به هر دلیل نتوانستند در آن جلسه حضور به عمل رسانند. لذا به هیچ عنوان نباید به عنوان جزوه آن جلسه تلقی گردد.
به نام خدا
رویکرد روانشناسی (ویژگی های شخصیتی) در کارافرینی
تفاوت های بین کارآفرینان و غیرکارآفرینان
کارآفرینان:
- مکتب ویژگی های فردی اعتقاد دارد که افراد کارافرین به دنیا آمده اند و این جوهره در ذاتشان بوده است.
- دارای مرکز کنترل درونی می باشند.
- یعنی موفقیت و شکست را به خود ربط می دهند و نه به دیگران.
- البته باید توجه داشت که اگر مرکز کنترل خیلی درونی باشد؛ یعنی فرد تمامی اتفاقات را به خود ربط دهد، پس از مدتی افسرده خواهد شد و برعکس اگر خیلی مرکز کنترل، بیرونی باشد، این فرد دیگر پیشرفتی نخواهد داشت.
- در واقع کارآفرینان اعتقاد دارند که اتفاقات را ما رقم خواهیم زد و ما می توانیم آینده ی خود را مشخص کنیم.
- با اشتیاق تمام کارهایشان را انجام می دهند.
- شکست را پذیرفته و از آن درس می گیرند.
- هدف یک کارافرین از کسب وکار بهترین بودن است و بحث پول نیست.
غیرکارافرینان:
- این افراد با بهانه آوردن، سعی و تلاششان را عقب می اندازند.
- افراد معمولی باشکست ها می شکنند.
- هدف کارافرین معمولی یا بیزنس من فقط پول است.
- مرکز کنترلشان بیرونی است وشبیه عروسک خیمه شب بازی هستند.
تاملی بر مرکز کنترل درونی
سنگ را هرگز بگوید کس بیا از کلوخی کس کجا جوید وفا
آدمی را کس نگوید هین بپر یا بیا ای کور تو در من نگر
کس نگوید سنگ را دیر آمدی یا که چوبا تو چرا بر من زدی
مولوی- مثنوی معنوی – دفتر پنجم
داستان از این قرار بود که این راننده از دم در خونه تا دانشگاه از زندگی و همسر خود شکایت می کرد. دکتر فرهنگ می گه: از او پرسیدم که چرا با این خانم ازدواج کردی؟ راننده گفت مجبور بودم؛ مجبور بودم! دکتر فرهنگ می گه: اسلحه گذاشته بودند روی سرت؟! راننده جواب می ده: برای اینکه بتونم در آژانس مشغول به کار شوم بیاد ازدواج کردم می کردم؛ چون شرایط آژانس طوری بود که راننده مجرد نمی خواستند، بنابراین مجبور شدم ازدواج کنم!!
سوالی که ایجا مطرح می شود این است که آیا اختیار از این فرد سلب شده بود؟
در اینجا حکایتی در باب اختیار می آوریم:
صاحب باغ آمد و گفت ای دنی از خدا شرمیت کو چه میکنی
گفت از باغ خدا بنده ی خدا گر خورد خرما که حق کردش عطا
عامیانه چه ملامت میکنی بخل بر خوان خداوند غنی
گفت ای ایبک بیاور آن رسن تا بگویم من جواب بوالحسن
پس ببستش سخت آن دم بر درخت میزد او بر پشت و ساقش چوب سخت
گفت آخر از خدا شرمی بدار میکشی این بیگنه را زار زار
گفت از چوب خدا این بندهاش میزند بر پشت دیگر بنده خوش
چوب حق و پشت و پهلو آن او من غلام و آلت فرمان او
گفت توبه کردم از جبر ای عیار اختیارست اختیارست اختیار
مولوی»مثنوی معنوی »دفتر پنجم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست از ماست که بر ماست
ملک الشعرای بهار
استاد در یکی از صفحات اجتماعی به مطلبی برخورد کرده بودند که اشخاص، با مرکز کنترل بیرونی را در قالبی طنز بیان کرده بود.
۱- استقلال طلبی: یعنی اگر در یک جمع ۱۹ نفره همه تصمیم داشته باشند که به فرحزاد بروند، فقط یک نفر با اعتماد به نفس بگه “نه” بریم درکه؛ در نتیجه این فرد استقلال طلب است و به تصمیم دیگران قانع نیست و برای خود حق رای قائل است. البته این به این معنی نیست که فرد خود رای است. نظرش را می دهد، اگر هم بقیه تصمیم بگیرند به فرحزاد بروند، آن ها را همراهی می کند.
۲- نیاز به توفیق: افراد توفیق جو تا زمانی که نتایج خوبی حاصل شود، نمی توانند از فکر کردن به کارشان دست بر دارند، کلاً ده در صد آدم ها به این صورت هستند. آن ها همیشه دنبال موفقیت و پیشرفت هستند.
۳- تحمل ریسک پذیری: معقولانه ریسک می کنند.
برای موفقیت باید عاقلانه فکر کرد و احمقانه به نظر رسید.
حکایت ملانصرالدین این مورد را به خوبی شرح می دهد:
ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. ملانصرالدین پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام. اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند!
ده ویژگی کارآفرینان از نظر بایگراو
- رویا: کسب و کارشان برایشان جالب و دوست داشتنی است.
- قاطعیت: امروز و فردا نمی کنند، خیلی سریع تصمیم می گیرند.
- اراده: اگر با موانعی روبرو شوند، به ندرت تسلیم می شوند.
- عملگرایی: اگر تصمیمی بگیرند، به سرعت ممکن آن را انجام می دهند.
- وقف: آنان در کارشان از خود گذشتگی می کنند، بدون آنکه احساس خستگی کنند.
- عشق: عاشق کاری هستند که انجام می دهند.
- توجه به جزئیات: کارهای جزئی و کوچک را با کیفیت بالا انجام می دهند.
- کنترل سرنوشت: به کارفرما وابسته نیستند.
- افزایش درآمد: انگیزه ی اولیه آنان پول نیست؛ اما می دانند اگر موفق شوند، پاداش خواهند گرفت.
- توزیع ثروت: کارآفرینان موفقیتشان را با کارکنان خود تقسیم می کنند.
کارآفرینی و رویکرد رفتاری
ویژگی های جمعیت شناختی کارآفرینی
۱) ویژگی های تجربی:
- تجربه کاری
- نارضایتی از محل قبلی
- الگوی نقش
۲) پیشینه فرد:
- ۳۷ در صد این افراد در سنین ۱۶ سالگی یکی از والدین خود را از دست داده اند.
- پدران ۵۸ در صد این افراد دور از خانواده بوده اند.
- ۷۴ در صد گرفتار وقایعی مانند فقر ،عدم امنیت ،فقدان والدین و… یوده اند.
کارآفرینی و رویکرد شناختی
- ریسک ادراک شده: برخلاف باور متعارف که کارآفرینان را افرادی ریسک پذیر می دانند، باید توجه داشت که تحقیقات اخیر نشان داده است که آنچه باعث می شود که کارآفرینان کاری را انجام دهند، ریسک پذیری آن ها نیست، بلکه آن ها ریسک را کمتر از آنچه واقعاً هست، ادراک می کنند.
- توهم کنترل: فکر می کنند، همه چیز را می توانند کنترل کنند.
- اعتماد به نفس افراطی: بیش از حد اعتماد به نفس دارند.
- اعتقاد به قانون اعداد کوچک: اگر قصد فروش جنسی را داشته باشند، می گوید چهار نفر آنرا تائید کنند کافی است ،در صورتی که این امر اشتباه است.
آیا شما کارآفرینید: برخی از نشانه ها و نه علل کارآفرینی
- از وضع موجود ناراضی اند.
- خیلی راحت خسته و کسل می شوند.
- با بقیه تفاوت دارند.
- می گویند قانون باید تغییر کند.
- معمولاً این افراد از کار اخراج می شوند.
- همیشه در حال فکر کردن هستند.
- آروم و قرار ندارند.
- نمی توانند سر صحبت را به راحتی باز کنند.
- با هنجارها سازگار نمی شوند.
ذهن های بزرگ درباره ی ایده های بزرگ صحبت می کنند. (اکثر کارآفرینان)
ذهن های متوسط درباره ی رویدادها صحبت می کنند. (اکثر خوداشتغالان)
و ذهن های کوچک درباره ی دیگران صحبت می کنند. (اکثر استخدامی ها و کارمندان)
این خورد زاید همه بخل و حسد و آن خورد زاید همه نور احد
این خورد گردد پلیدی زو جدا آن خورد گردد همه نور خدا
مولوی»مثنوی معنوی»دفتر اول
اگر جایی که ایستاده اید را نمی پسندید، عوضش کنید، شما درخت نیستید!
چرا آدم ها حاضر نیستند، جای خود را عوض کنند و در عوض غر می زنند، استاد در این مورد یک فایل صوتی اجرا کردند که چکیده ای از آن به شرح ذیل است:
“خوشحال بودن هزینه دارد؛ هزینه سنگینی هم دارد. به همین دلیل بسیاری از انسان ها ناراحتند و مشکل دارند، اما دلشون نمی خواد اوضاع را عوض کنند. ناراضی بودن از محیط کار می تواند، اخلاق بد هر انسانی را در محیط خانه توجیه کند، ما به اینها پاداش های منفی می گوییم.“ نقل از فایل عزت نفس محمدرضا شعبانعلی
و در آخر یکی از دانشجویان کتاب “روانشناسی کار”را ارائه دادند و در مورد عوامل استرس و راه های کاهش آن صحبت کردند.
گزارشات جلسات دیگر درس کارآفرینی واحد ۵۵
گزارش جلسه اول
گزارش جلسه دوم
گزارش جلسه سوم
گزارش جلسه چهارم
گزارش جلسه پنجم
گزارش جلسه ششم
گزارش جلسه هفتم
گزارش جلسه هشتم
گزارش جلسه دهم
گزارش جلسه یازدهم
گزارش جلسه دوازدهم
گزارش جلسه سیزدهم
گزارش جلسه چهاردهم
گزارش جلسه پانزدهم
گزارش جلسه شانزدهم
گزارش جلسه هفدهم
برای گزارشات جلسات دیگر همین درس در این دانشگاه و دانشگاههای دیگر به امور دانشجویی مراجعه فرمایید.