مشخصات گزارش
نام درس: مهارت ها و قوانین کسب و کار
شماره جلسه: ۷
تاریخ جلسه: ۹۶/۰۸/۲۵
درجه کیفی: + B
تهیه کننده: الهام فاروقی
توجه
گزارش صرفاً خلاصه ای از آنچه که در کلاس اتفاق افتاده می باشد و برای دانشجویانی آماده گردیده که به هر دلیل نتوانستند در آن جلسه حضور به عمل رسانند. لذا به هیچ عنوان نباید به عنوان جزوه آن جلسه تلقی گردد.
در ضمن این گزارشات توسط دانشجویان و با توجه به ادراکشان از مباحث مطرح شده تهیه می گردد، لذا ممکن است ایراداتی در آن نیز یافت شود، حال چه از طرف دانشجو و چه از طرف مدرس. بنابراین پیشنهاد می شود با رویکرد انتقادی به آن نگریسته شود.
توجه شود که مطالبی که استاد ارائه کرده با توجه به نظر وی، علم او و تجربه اش (و احیاناً شهودش) در آن زمان مشخص بوده است و لزوماً برای آینده صدق نمی کند.
به نام خدا
کلاس امروز ما اینجوری شروع شد:
استاد چند دقیقه زودتر از ساعت کلاس اومدن و کمی منتظر شدن تا بچه ها بیان و بشینن تا بعد فاطمه بیاد و خلاصه جلسه قبل رو ارائه بده. (که البته دو دقیقه دیر رسید ولی ارائه کوتاه و خوبی بود)
بعد از خلاصه درس استاد گفتن چون درس عقب مونده بقیه بچه ها بعداً ارائه می دن که قرار شد جلسه قبل این کارو بکنن، بعد هم سریع رفتیم سراغ شروع درس:
در ابتدا استاد در مورد مهارت حسابداری و مالی صحبت کردند و بحث به این جا رسید که بعضی از مودیان مالیاتی با صاحب شرکت تبانی می کنند تا مالیات شرکت رو کمتر نشون بدن و سودی هم از این قِبَل برای خودشون بر می دارن که استاد گفتند نمونه هایی سراغ دارن که اگر بگن از شرم آدم می خواد آب بشه بره توی زمین!
بعد هم در مورد راه اندازی کسب و کار در ایران توضیحاتی دادن این که یکی از مهم ترین و سخت ترین قسمت هایش قسمت مالیاته، چون شفافیت چندانی وجو نداره و معمولاً مکانیزمش “چانه زنی” است!
در ادامه گفتن در سه جا خیلی فساد دیده می شه در کشور: گمرک، شهرداری و اداره مالیات به خصوص مودیان مالیاتی.
خیلی از دانشجو ها که آدم های مظلوم و ساکتی هستن و در رشته ی حسابداری تحصیل می کنند، به روحیات اخلاقی اون ها نمی خوره که بعداً در ایران کار حسابداری انجام بدن. چون در کار حسابداری در اکثر شرکت ها باید یک سری خط قرمزها و اخلاقیاتو روش پا بذاری؛ یعنی مهارت حسابداری در ایران فقط جمع و تفریق نیست و یک سری مهارت های دیگه هم نیاز داره!
انواع مهارت های باقی مانده برای کسب و کار:
- مهارت بازاریابی
- مهارت تکنولوژیکی (استفاده از IT در حوزه کار تا بتوانیم فرایندها را به صورت خودکار دربیاوریم)
- مهارت ارتباطی (که خیلی خیلی مهمه)
ما به شدت در ارتباطات مون دچار مشکل هستیم، مثلا ًدر کار چه بخواهیم شرکتی بزنیم چه به عنوان کارمند یا کارکنان سازمان کاری انجام بدیم دچار مشکل ارتباطی خواهیم بود. (در فصل دوم توضیح کامل گفته خواهد شد)
یک آشنایی کلی نسبت به کسب و کار که بخواهیم داشته باشیم:
اینکه اول بنویسیم چه کاری می خواهیم بکنیم تا بعداً اشتباهاتی در کسب و کارمان مرتکب نشیم. (کارهایی که می خواهیم انجام بدیم، سنجش اهداف، برنامه تجاری تکمیل شده، آیا بازار پتانسیل داره یا نه، دید کامل از نظر مالی به قضیه داشته باشیم و…)
انواع طرح کسب و کار:
- طرح یک صفحه ای: همه ی موضوعات پیچیده رو خیلی آسان و ساده می کنیم و در یک صفحه می نویسیم، این کار ابزار خوبیه تا ذهن ما را منسجم و منظم کند و باعث می شه در مورد مشتریان و رقبا و تهدیدها و فرصت ها فکر کنیم و اینکه چگونه ایجاد انگیزه کنیم در کارکنانمان، توزیع و بازاریابی به چه صورت باشه و چه جوری می خواهیم به اهدافمان برسیم.
- طرح خلاصه
- طرح کامل (۲۰ تا ۴۰ صفحه یا حتی ۱۰۰ صفحه یا بیشتر که برای مبالغ بالا به خصوص برای پرداخت وام استفاده می شه. خیلی عمیق بازار رو بررسی می کنه، نیازهای بازار و رقبا و قوت ها و ضعف ها را شناسایی می کنه و به جزئیات می پردازه)
- طرح عملیاتی
- طرح وام
- طرح مالی
- طرح فروش و بازاریابی
خیلی وقت ها در ایران طرح کسب و کار رو نمی نویسن که می خواهند چکار کنند بلکه برای این می نویسن که می خوان وام بگیرند یعنی بیشتر کاربردش برای وام گرفتنه در ایران ظاهراً!
اما اون چیزی که برای ما مهم است، چه در زندگی شخصی و عاطفی یا چه در زندگی کاری ما، بحث اصول و فنون مذاکره و مهارت های ارتباطی است.
انتقال دادن پیام از فردی به فرد دیگه خیلی کار مشکلیه.
استاد پاورپوینتی برای مثال و فهم بیشتر موضوع به ما نشان دادن و گفتن مفاهیم اصلی اون مربوط به کتاب “ارتباط شناسی آقای دکتر محسنیان راد” هست که اخیراً با تجدید نظر و اضافات ۵۰۰ صفحه ای به چاپ هفدهم هم رسیده است!
.:. موضوعی برای تحقیق، تفکر و ارائه .:.
خلاصه کتاب ارتباط شناسی دکتر محسنیان راد
تعریف ارتباطات: فرایند انتقال پیام از سوی فرستنده به گیرنده، مشروط بر آن که در گیرنده پیام مشابهت معنی، یا معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود.
یعنی ارتباطات وقتی ایجاد می شه که شخص فرستنده چیزی را که به گیرنده می فرسته، گیرنده همون مفهوم را بگیره که شخص فرستنده منظورشه.
ارتباط باید به درستی برقرار بشه و فرستنده باید بتونه اون چیزی که در ذهن داره رو به درستی انتقال بده؛ یعنی این طور نشه که پیامی که انتقال داده می شه در ذهن ما یک دید نسبت به موضوع باشد و در ذهن شما یک دید دیگه. اگر این طور است در آن صورت پیام اصلاً منتقل نمی شود و ارتباطی ایجاد نمی شه که بخواهیم بگیم ارتباطی موثر بوده یا موثر نبوده!
استاد یه مثال زدن: گفتن چندین سال پیش به یکی از دانشجوهام به عنوان نماینده کلاس گفتم بچه ها رو متقاعد کن که بیان سر کلاس، که ایشون بد برداشت کرده بودن و فکر کردن متقاعد کردن یعنی به زور بچه هارو سرکلاس بیاره!! متقاعد کردن یعنی با افراد صحبت کردن و راضی کردن (چون نماینده معنی کلمه متقاعد را نمی دانست این همه سوءتفاهم به وجود آمده.)
استاد گفتن توضیح داده می شه که این سوءتفاهم های ارتباطی چگونه ایجاد می شه و چگونه میشه تا حد زیادی حلش کرد.
مثلاً وقتی در کلاس استاد فرستنده پیام باشن و ما گیرنده، کانال ارتباطی که داریم مولکول های هواست که به هم دیگه می خورن و صدای استاد به گوش ما می رسه. صدایی که از بیرون میاد وقتی درِ کلاس بازه ایجاد مزاحمت می کنه و باعث میشه ما حرف ها را خوب متوجه نشویم، بهش می گن پارازیت یا نویز (اختلال) که در پیام ها ایجاد اشکال می کنن. هر کسی وقتی پیامی را می فرسته به مخاطبش، حتما اول پیامش را رمز گذاری می کنه (یعنی مثلا رمز گذاری به زبان فارسی می کنن و ما با زبان فارسی رمز گشایی می کنیم)
شخص پیامی را آماده می کنه و رمز گذاری می کنه، گیرنده پیام را دریافت می کنه و رمز گشایی می کنه و اگر منظور فرستنده را فهمیده باشد تازه ارتباط صورت گرفته، اگر نه که هیچ ارتباطی هم صورت نگرفته. (مثلاً اگر شخص خارجی باشه و ما به زبان فارسی رمز گذاری کنیم، پیام را نمی تونه رمز گشایی کنه) یا اینکه ما در جمعی بخوایم فقط با شخص خاصی حرف بزنیم، با ایما و اشاره منظور را می رسونیم که به آن رمز گذاری با نمادها گفته می شه. یکی از علل پیدایش “زبان زرگری” و “زبان سوسکی” هم این بوده!
.:. موضوعی برای تحقیق، تفکر و ارائه .:.
زبان زرگری
اتفاقی که در کل دنیا می افته و در ایران با شدت بیشتری ایجاد می شه اینه که ما کامپیوتر نیستیم و هممون در یک خانواده و فرهنگ خاصی بزرگ شدیم که نگرش و دانش و فرهنگ به خصوصی داریم و مشکلمون در ارتباطات اینجا ایجاد م یشه: این که حرف های هم دیگه رو نمی فهمیم و مثلاً میگن استاد منو درک نمی کنه، یا استاد می گه دانشجو چقدر تنبله. اینجاست که مشکل ایجاد میشه اما دقیقاً چه جوری؟!
استاد یه مثالی زدن گفتن فرض کنیم که استاد فرستنده هستن و منبعی هستن که می خوان برای ما اطلاعات بفرستن، جلسه اول که سر کلاس اومدن لیست نمرات یک کلاس دیگه رو به ما نشون می دن که مثلاً در لیست همه مدل نمره ای هست یعنی هم ۲ هست هم ۱۵ هست و هم ۲۴. یعنی استاد می خوان به همه این پیام رو بدن که همه نمره ای تو کلاس داریم. پس استاد پیام را می فرستن به ما و ما با استفاده از دیدن و شنیدن پیام را دریافت می کنیم. منتها مشکل این جا ایجاد می شه که بعد از کلاس حاشیه ایجاد می شه و یکی از دلایلش اینه که نگرش ما در دیدن نمرات تاثیر داره، مثلاً یه دانشجو فقط به نمرات پایین دقت می کنه یعنی نگرشش نسبت به استادا منفیه.
یا مثلاً اگر نگرش دانشجو خیلی مثبت باشه می گه چقدر خوبه که بچه ها تونستن نمره ۲۰ یا حتی بالای ۲۰ بگیرن. اما اگر فکر دانشجو واقع بینانه باشه همه ی نمرات رو می بینه و با خودش میگه پس من اگر تلاش نکنم واقعا ۲ میشم و استاد با کسی تعارف نداره، اما از طرفی دیگه اگه تلاش کنم ۲۰ هم میتونم بگیرم.
این ها انواع نگرش بود، وقتی ما بخواهیم یک پیام را منتقل کنیم هر شخص برداشت و نگرش مختلفی داره.
یا مثلاً گذاشتن ریز نمرات در گروه که چند دید نسبت به آن شکل گرفته، اما هدف استاد این است که چند جلسه دیگه ترم تموم می شه و تو انقدر نمره داری، باید بیشتر سعی کنی و نمره خودتو افزایش بدی و کسی که نمره اش از تو بالاتره خودش تلاش کرده و تونسته، پس همه می تونن و اگر تلاش کنن حتما نمره تلاششون رو می گیرن.
در کل نتیجه می گیریم پیام ها فقط نوشته ها یا چیز هایی که گفته میشه نیستن و مفهوم اصلی تو دلشونه؛ بنابراین خیلی چیزا بستگی داره به گیرنده پیام که دانش و فرهنگ و رویکردش چی باشه یا چقدر اصلاً به پیام گوش می ده.
متاسفانه در ایران مهارت گوش دادن بسیار ضعیفه، یعنی وقتی کسی حرف می زنه گیرنده در اون لحظه به جای گوش دادن داره فکر می کنه جوابشو چی بده!
متخصصان ارتباطات می گن به گیرنده های خود دست نزنید مشکل از فرستنده است، یعنی می گن فرستنده پیام باید انقدر تبحر داشته باشه و انقدر خوب صحبت کنه که همه یک برداشت کنن منتهی در عالم واقعیت این کار خیلی کار مشکلیه.
استاد گفتن خلاصه این می شه که یک سری چیزها دست ما نیست اما یه سری چیزا باعث می شه ما ارتباطمون بهتر بشه: (چون در بیزینس ارتباطات خیلی مهمه)
۱. مهارت خوب گوش دادن (البته تحمل همه در گوش دادن کلا کمه!)
ابراهیم بن عباس می گوید: «هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد، و نیز ندیدیم که سخن کسی را پیش از تمام شدن، قطع کند»
اعلام الوری، ص۳۱۴
۲. مهارت گرفتن بازخورد (اگر دیدیم سوءتفاهم داره پیش میاد وقتی فهمیدیم به شخص بگیم ببخشید من این طور متوجه شدم منظور شما هم همین بود؟ شاید شخص چنین منظوری نداشته.)
۳. مهارت واضح صحبت کردن
چگونه سخن بگوییم تا مردم علاقه مند به شنیدن بشوند؟
یکی آمار جالبی وجود داره که می گه از صحبتی که ما می کنیم ۷% پیام را منتقل می کند، ۳۸% نوع و مدل حرف زدنه و ۵۵% وضعیت ظاهری که اون لحظه داریم ما (زبان بدن).
مثلا پیام سلام: محتوای کلامش چیه؟ سلام (همون ۷%)
نوع گفتار سلام کردن (این که مثلاً با اشتیاق سلام کنیم یا خیلی کسل و بی تفاوت) یعنی یه محتوا دو مدل مختلف گفته می شه و حتما تاثیرشون هم متفاوته.
وضعیت ظاهری در اینجا منظور زبان بدن است. (این که ما سلام را چگونه بیان می کنیم، سرمان پایینه و اصلا نگاه نمی کنیم یا این که به فرد نگاه می کنیم و سلام می کنیم)
نوع گفتن خیلی مهمه، چه لحن گفتن و یا چه وضعیتی که ما به کار می بریم. محتوای پیام اون قدر هم مهم نیست.
موانع ارتباط موثر
۱. تجربیات واقعیت های گذشته (مثلا یه نفری یه حرفی به ما می زنه که به نظر ما مفهمومش بد بوده، بعد ها هم هر حرفی به ما بزنه بد برداشت می کنیم و مثلاً فکر می کنیم شخص داره مارو مسخره می کنه)
۲. اثرات ادراکی (ما دوست داریم چیزی رو بشنویم که خودمون می خوایم نه اون چیزی که منظور گوینده بوده!) اکثر آدما گزاره های مخالف اعتقادشونو همیشه کنار می ذارن و دنبال مصداق هایی هستن که گزاره ها و اعتقادات فعلی شون را تایید کنه.
مثلا وقتی ما از ازدواج خوشمون نمیاد، می گیم ازدواج خوب نیست و ازدواج های ناموفق خیلی زیاد شده، اگر هم زوج خوب و موفقی ببینیم می گیم خب اینا استثنا هستن و خیلی کم اند!
آدمی که ذهن باز داره (البته باز بودن ذهن به سن نیست) همیشه ذهنشو در مقابل واقعیت ها باز میذاره. اینکه می گن مرغ یه پا داره یا حرف مرد یکیه یعنی این شخص کلا ذهنشو بسته و تعطیله. البته این که یک نفر دائم حرفشو عوض کنه هم درست نیست. شخص باید بره تحقیق و پژوهش کنه و بعد نظرشو در اون زمینه عوض کنه.
۴. مفاهیم کلمات (کلماتی را به کار ببریم که برای هر دو طرف مفهومش یکیه)
۵. محدودیت زمان [بنده برای فهم بهتر موضوع، مثال زدم. مثال خوبی هم زدم ولی دانشجو در گزارشش نیورده! علتش و از خودش بپرسید! ملاباقر]
۶. غربال کردن اطلاعات [بنده برای فهم بهتر موضوع، مثال زدم. مثال خوبی هم زدم ولی دانشجو در گزارشش نیورده! علتش و از خودش بپرسید! ملاباقر]
۷. توجه به اعتبار منبع ارسال خبر [بنده برای فهم بهتر موضوع، مثال زدم. مثال خوبی هم زدم ولی دانشجو در گزارشش نیورده! علتش و از خودش بپرسید! ملاباقر]
۸. تفاوت در سطوح سازمانی [بنده برای فهم بهتر موضوع، مثال زدم. مثال خوبی هم زدم ولی دانشجو در گزارشش نیورده! علتش و از خودش بپرسید! ملاباقر]
ارتباطی که اثربخش و موثر باشه، صداقت در گفتار و عملش باید وجود داشته باشه. ما آدما معمولا رفتار و گفتارمون با هم فرق می کنه (مثلا خیلی اعتقاد به چیزی داریم می گیم دروغ بده ولی خودمون خیلی دروغ می گیم!)
یک کتابی هست به اسم “دروغگویان مادرزاد” که نویسنده اش در صفحه ۴ کتاب می گه: ” پژوهشگری به نام روبرت فلدمن به این نتیجه رسید که وقتی غریبه ها برای اولین بار با هم ملاقات می کنند در عرض ۱۰ دقیقه، سه دروغ تحویل یکدیگر می دهند!”
صوت زیر، صفحه ۱ تا ۹ کتاب “دروغگویان مادرزاد” را روایت می کند که یک بار گوش دادن آن خالی از لطف نیست:
اصلاً دروغ چیه؟!
بعضی ها معتقدند دروغ یعنی عدم تطابق آن چیزی که ما می دانیم با گفتارمان، نه آن چیزی که هست (اون چیزی که دروغ رو مشخص می کنه واقعیت نیست، بلکه اون چیزیه که ما تو ذهنمون میدونیم ولی برعکسشو به زبان میاریم)
اعتماد طرفین در ارتباطات خیلی مهمه، تعهد و عوامل ظاهری.
میگن آدما بخوای یا نخوای در ۳ دقیقه اول راجع به تو قضاوت می کنن از روی ظاهر، یا حتی در بعضی کتاب ها نوشته شده در ۱۸ ثانیه اول قضاوت صورت می گیره یعنی تا شخص را می بینید ارتباط شکل می گیره و قضاوت می شه و معمولاً تا آخر نظرشون خیلی هم تغییری نمی کنه.
پس ظاهر خیلی مهمه و تک تک رفتار های ما، در دید افراد نسبت به ما تاثیر داره. [بنده برای فهم بهتر موضوع، مثال زدم. مثال خوبی هم زدم ولی دانشجو در گزارشش نیورده! علتش و از خودش بپرسید! ملاباقر]
در ادامه استاد چند نکته درمورد آداب معاشرت و از بین بردن بوی بد دهان گفتن و گفتن پیامبر ۳۰% هزینه هایشان هزینه عطر بوده (این خیلی عدد بالاییه!)
ارتباطات در سازمان ها دو نوعه: رسمی و غیر رسمی.
مهارت های ارتباط با مشتری: ثانیه اول هر ملاقات از ۵ دقیقه بعدش مهم تره.
بعد هم استاد توضیحی درمورد فروش نرم دادن و گفتن بهترین راه فروشه یعنی یک نیازی در فرد ایجاد می کنه (مثلاً در مترو یک چیزی برای فروش میارن ۲ تومنه می گن بخر بذار تو خونه بالاخره یه روز ازش استفاده می کنی. بعد خریدار با خودش فکر می کنه میگه خب ۲ تومن که چیزی نیست یه روزی به دردم می خوره). یعنی حس نیاز در فرد ایجاد می کنند و قول م یدن با این جنس نیازشونو برطرف کنن.
اساس فروش و بازاریابی: ایجاد یا برانگیختن نیاز در مردم.
فروش نرم همان طور که از اسمش مشخصه یک فروش دوستانه است و اصلا تهدید کننده نیست.
معمولا آدم هایی که صادق اند وقتی دارن صحبت می کنن کف دستشون به سمت مخاطبه.
در زمان دست دادن، وقتی می رویم پیش رئیس صحبت کنیم، اول باید رئیس دستشو جلو بیاره برای دست دادن یعنی اگر اون میل به دست دادن داره دستشو دراز می کنه و شما باهاش دست می دید.
البته این ها جز اصول تشریفات و آداب معاشرته که در ایران استادش آقای “بیدارمغز“ه.
آداب دست دادن: اگر شخصی هم راستا با دست شما دستشو دراز کرد، یعنی خودشو در سطح شما می بینه. اگر کف دستش به سمت پایین بود و دستشو جلو آورد یعنی خودشو بالاتر می بینه و نشانه ی تسلط شخصه. اگر فردی که دست مید ه کف دستش به سمت بالا باشه یعنی شمارو بالاتر می بینه.
فرشته گفت: شاید شخص منظوری نداشته باشه و عادت کرده.
استاد گفتن زبان بدن ناخودآگاه، حتی اگه خودشم ندونه مگر افراد حرفه ای مثل بازیگرها و سیاستمدارها که می تونن زبان بدنشون رو کنترل کنند.
تکنیک های فروش سخت: فروش سخت یعنی پیشنهاد آخره آخر.
فروش سخت از بدترین انواع فروشه (مثلا میگن قیمت ۱۰ تومن اگه بری بیرون مغازه بعد بیای دیگه بهت نمی دم!)
تحت فشار گذاشتن زمانی یکی از سیاست های مذاکره اقتصادی در دنیاست. مثلاً در مترو دست فروش ها می گن اگر میخوای بخری زود پولشو بده این ایستگاه می خوام پیاده بشم. اون موقع مغز انسان از نظر عقلی کار نمی کنه و بیشتر احساسی تصمیم می گیره، بهتره که اون مواقع خرید نکنیم.
بعد هم استاد درمورد اصول نامه نگاری گفتن، این که نامه را خوب شروع کنیم و حتماً با خلاصه ای از متن، نامه تموم بشه و حتماً نکات مثبت باشه پایانِ نامه. چون آدم ها معمولا اول نامه و آخر نامه بیشتر یادشون میم ونه.
در روابط عاطفی هم یه وقتایی که آدم ها نمی خواهند یا نمی توانند باهم حرف بزنند در روانشناسی می گن بهتره برای هم نامه بنویسن. چون خیلی تاثیر گذاره. البته در نوشتن این نامه ها هم باید نکاتی رارعایت کنیم که شروع و پایانش مثبت باشه و خلاصه انتهای نامه فراموش نشه و شروع و پایان خوبی داشته باشه.
انواع ارتباط
- ارتباط دیداری
- ارتباط ذهنی
- ارتباط حسی
- ارتباط شنیداری
در پایان کلاس استاد گفتن چون این جلسه ارائه ها امکان داره ضعیف باشه هرکس که مقایسه نرم افزارها رو ارائه بده می تونه اشکالاتشو برطرف کنه و جلسه بعد درست ارائه بده و نمرشو بگیره.
برای نرم افزارها که کسی برای ارائه نیومد چون استاد گفتن باید در پاورپوینت توضیحاتی درمورد نرم افزارها بدن که بچه ها نمی دونستن و کارهاشون کامل نبود.
برای ارائه فروشگاه فرشته و آنیتا آماده بودن برای ارائه و گفتن که به سختی اجازه گرفتن برای عکس برداری از فروشگاه و اجازه ی پخش کردن تصاویر رو ندارن.
استاد گفتن در صفحه اول پاورپوینت، بسم الله را کوچک بالا می نویسن بعد به ترتیب رشته تحصیلی، درس، عنوان، تهیه کننده و استاد راهنما را می نویسن.
بعد هم فرشته شروع کرد به توضیح دادن مکان و مساحت فروشگاه و قرفه های مختلفش و درمورد هرکدام توضیح کوتاهی ارائه داد و آنیتا هم اسلاید ها را نشون می داد.
استاد گفتن جلسه بعد بچه ها باید فایل کار های خود را اصلاح کنند و صحیح ارائه بدن و ترتیب جای گذاری موضوعات هم درست باشه.
در آخر کلاس حصور و غیاب شد و استاد گفتن ارائه هایی که وقت نشد میمونه برای هفته بعد و بچه ها تا دوشنبه وقت هماهنگی دارن برای نرم افزارها و فروشگاه ها و ارائه موضوعات تحقیق.
گزارشات جلسات دیگر درس مهارت ها و قوانین کسب و کار