گزارش جلسه پانزدهم درس کارآفرینی – واحد ۵۵ – ویژه گزارش مراسم پروژه خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی

مشخصات گزارش

توجه

 *** ویژه  گزارش مراسم پروژه خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی ***

باسمه تعالی

تدارکات کلاس خلاقیت که جلسه پانزدهم کلاس کارآفرینی بود، از هفته پیش برنامه ریزی شده و از ساعت ۷:۳۵ قبل از کلاس ساعت اول شروع شد. اولین حرکت جالب امروز گزارشی است که آقای قلی به طور ناگهانی از استاد در مسیر دانشگاه تهیه کرده بودند و از ایشان خواستند که کلمات زیر را در یک واژه توصیف کنند: علی ملاباقر، ایزوگام، کارآفرینی و با کلمات ذیل یک جمله بسازند: علی ملاباقر، پیکنیک، پارک چیتگر و استاد اینجور جواب دادند: درتوصیف اسم خودشون غافگیر شدند و جمله ی خیلی سخته نمیدونم را به کار بردند و کلمه ایزوگام را با واژه امنیت و کارآفرینی را با واژه ی ارزش توصیف کردند. و جمله ای که ساختند، خلاقانه بود: علی ملاباقر پیکنیک با برند پارک چیتگر خرید.

بعد از حضور استاد در دانشگاه وسایل به کمک بچه ها و استاد به سالن آمفی تئاتر برده شد. صبحانه ای که توسط خانم اردستانی تهیه شده بود، بین بچه ها پخش می شد. استاد از عدم حضور به موقع بچه ها در ابتدا کمی عصبانی بودند.

کم کم بچه ها یکی پس از دیگری سر رسیدند و آقای قلی پروژه های خلاقیت را از بچه ها گرفتند و در یک جا جمع کردند.

تمامی مراحل توسط خانم دستورانی فیلم برداری می شد.

کلاس چهاردهم ساعت ۸:۳۰ شروع شد، استاد درس دادند و ساعت ۹:۴۵ استاد به دانشجویانی که برای کلاس ساعت بعد باید وسیله ای می آوردند اجازه دادند که دنبال تهیه ی وسیله ی مورد نظر خود بروند.

بعد از دقایقی از بچه ها که در راه پله بودند، گزارشی تهیه شد که از آن ها خواستند که خلاقیت را تعریف کنند. جالب ترین جواب، پاسخ آقای رییسی بود که خلاقیت را در فضای اطراف دانشگاه تعریف کردند که از پنجره ی راه پله در ساختمان های اطراف خانمی را نشان دادند که در حال درست کردن کولر بودن و گفتند که خلاقیت یعنی این که حتی یک خانم هم می تواند کولر آبی را راه اندازی کند و این نشان دهنده ی دقت و ریز بینی همیشگی آقای رییسی است.

پیکسل هایی که توسط استاد تهیه شده بود را آقای بساوند بین بچه ها پخش کردند که این پیکسل ها را بچه ها به لباسشان وصل کردند.

بالاخره ساعت ۱۰:۴۵ اجازه ورود به سالن آمفی تئاتر توسط استاد صادر شد و ما از میان نوار هایی که بر روی آن ها خطر نوشته شده بود، به ورودی سالن رسیدیم که تئوری نصب این نوار ها هم در حین کلاس اینجوری توسط آقای قلی بازگو شد: ((چرا نوار خطر کشیدیم؟ چون وارد شدن به این محدوده یعنی کارآفرینی و کارآفرینی خطرناکه و بر روی در نوشتیم مخاطب هامون خاصه چون این خطر را پذیرا هستند.))

وارد سالن که شدیم مسئولین تدارکات کلاس امروز که آقایان قلی و احمدی بودند گفتند: شرط ورود به سالن شرکت در مسابقه است و دو نوع مسابقه در نظر گرفته بودند، که شرح بازی ها این گونه بود:

بازی اول: راه رفتن با لیوان آب بود، باید مسافتی را با گذاشتن لیوان آب بر روی سرمون طی می کردیم. اولین نفری که لیوان آب روی سرش ریخت، آقای بساوند بود و برنده بازی آقای رییسی.

بازی دوم: پرش با گونی بود، باید مسافتی را با گونی هایی که پا کرده بودیم طی می کردیم. چون تعداد گونی ها محدود بود، این بازی در سه مرحله انجام شد و سه برنده داشت: آقای رضایی، خانم دستورانی و خانم مهرجو.

ز پوشیدن گونی ها و به سر گذاشتن لیوان آب ها، تا مرحله ی اجرا کلی سوژه بود که از دوربین عکاس و فیلم بردار هم به دور نمانده بود و این سوژه ها را حتما در فیلمی که از کلاس بر روی سایت استاد گذاشته خواهد شد، خواهیم دید.

طی بازی ها هیجان کل سالن را فرا گرفته بود که خود من به شخصه تا حالا همچین هیجانی را در هیچ کدام از بچه ها ندیده بودم.

استاد نیز از این هیجان به دور نبودند و هیجان در چهره شان موج می زد. انقدر در تکاپو بودن که از نظر خود من به شخصه خیلی جالب بود.

البته صوتی که در زمان اجرای بازی ها درسالن پخش می شد هم در این هیجان بی تأثیر نبود.

بعد از اتمام بازی ها به سراغ جمله های روی دیوار و عکس هایی که بر روی طناب با گیره نصب شده بود رفتیم و دیدن کردیم که عکس های فوق العاده جذابی زده شده بود.

پیام جمله هایی که روی دیوار ها نصب شده بود، اکثراَ با خلاقیت نوشته شده بود مثل:

• آیا از کوتاهی و نداشتن خلاقیت رنج می برید؟؟؟

دیگر نگران نباشید!!!!

• کمیت کار شما اهمیت ندارد…

کیفیت آن مهم است که چیزی به اسم ارزش به وجود آورد.

• خلاقیت چیست؟؟؟

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید!!!

(خلاق سپهری)

• آقایون داداشام!!!

خانما آجیام!!!!

بند ۵۵ اساس نامه چی میگه؟؟؟

این جا که می بینید واس ماس

چون خلاقیم خلااااااااق

• بیاییم مدیر عامل خود باشیم

گاهی به خودمان دستور بدهیم

گاهی از خودمان خواهش کنیم

گاهی از خودمان به اجبار بخواهیم

خومان بخواهیم کاری را انجام دهیم ارزشمند

• برای رفع گرسنگی غذا به سراغ شما نمی آید

همانطور که خلاقیت، تلاش و… به سراغ شما نمی آید

خودمان به دنبالش برویم

و در اخر هم جمله معروف استاد ملاباقر:

• بیاییم ارزش بیافرینیم……

کار خلاقانه دیگری که نظر همه را به خود جلب کرد، کلمه خلاقیتی بود که بر روی زمین نوشته شده بود.

کلاس با تلاوت آیات قرآن کریم و سخنرانی آقای قلی شروع شد که اولین جمله اش این بود: ((جوهره ی کار آفرینی، خلاقیت و نوآوری می باشد.))

جذابیت صحبت های آقای قلی تأثیر به سزایی در جذابیت کل کلاس داشت. حسین قلی کمی درباره ی کار آفرینی صحبت کرد و دلیل این که چرا خلاقیت زیر پامون نوشته شده است را اینجوری گفتند که: ((چون پله ی اول کار آفرینی خلاقیت است و ما امروز خواستیم خلاقیت را زیر پا بذاریم تا کارآفرینی کنیم. چون یک شبه نمی توان کار آفرین بود)) و عکس های کلاس خلاقیت سال های قبل به نمایش گذاشته شد، که البته به نظر خود من کلاس امسال جزء بهترین ها بود.

بعد از دیدن عکس ها آقای رییسی از استاد خواستند تا با ۳ تا طالبی حرکات نمایشی اجرا کنند که خیلی هم خوب از پس این نمایش بر آمدند و یک نمره بالای بیست از استاد گرفتند.

برنامه بعدی که تعیین شده بود، مسابقه ی برج سازی بود.

اسامی بچه ها در کاغذ هایی توسط آقای احمدی نوشته شده، به قرعه کشی گذاشته شد و هفت نفر به عنوان سرگروه و هفت نفر به عنوان هم گروهی انتخاب شدند. به هر گروهی کاغذ رنگی و ماژیک داده شد تا برای گروه خود اسمی مشخص کنند و اسم گروه خود را بر روی این کاغذ رنگی ها بنویسند. اکثر بچه ها اسم جالبی برای گروه خود انتخاب کردند.

توضیح بازی و قوانین توسط آقای قلی اعلام شد که به شرح ذیل می باشد:

تقلب از گروه کناری صورت نگیرد، در صورت مشاهده هر گونه تقلبی ۳ نمره از هر کدام افراد گروه کسر می شد، زمان مسابقه ۱۵ دقیقه بود، برج ها نباید به جایی تکیه داده می شد، باید با روزنامه و بدون کمک چسب یا هر وسیله دیگری برج های کاغذی را می ساختند و بلندترین و با استحکام ترین برج برنده ی مسابقه بود.

زمان مسابقه شد. در حین مسابقه خانم شکوهی (مدیر آموزش مرکز) برای بازدید به سالن آمدند و توسط آقای قلی به سن دعوت شدند که با تشویق و دست و فریاد های بچه ها همراه شد و آقای قلی از ایشان خواستند که خلاقیت و نوآوری را توصیف کنند که ایشان با استاد ملاباقر این دو واژه را توصیف کردند و واژه بعدی که باعث شد خانم شکوهی شوکه شوند، کلمه شکوهی بود ک ایشان هم مثل استاد در ابتدا گفتند: نمی دونم!!!! ولی بعد از کمی مکث جواب دادند: عالی خیلی خوب. در آخرهم آقای قلی و آقای احمدی از خانم شکوهی تشکر کردند به خاطر کمک ها و همکاری هایشان و سپس آقای قلی به همراه خانم شکوهی به عنوان ناظر و داور مسابقه مراحل مسابقه را نظاره کردند و به کار هر گروه به طور جداگانه سرکشی کردند.

بعد از اتمام مسابقه بعضی گروه ها حتی چند سانتی متر هم نتوانستند درست کنند، برج دو گروه جزء برج های برتر انتخاب شد و بعد از اندازه گیری برج ها، برج آقای وحدتی و خانم طباطبایی اول شد و به هرکدوم از آن ها سه نمره بالای بیست تعلق گرفت.

مقیاس اندازه گیری برج ها روزنامه لول شده ای بود که تقریبا ۰.۵ متر ارتفاع داشت.

این قسمت از کلاس هم هیجان خاص خودش را داشت.

از تمامی لحظات مسابقه فیلم و عکس گرفته شد. نکته ای که خیلی جالب بود حرکات آقای فرهاد صالحی بود که واقعا همه ی تلاشش را می کرد تا به بهترین و کامل ترین شکل از همه ی لحظات عکس بندازد.

بعد از مسابقه از بچه ها توسط  ژله بستنی که پروژه ی خلاقیت آقای حسن بساوند بود، پذیرایی شد که از خوش مزه ترین بخش های کلاس امروز بود.

بچه ها در حال آماده شدن برای ارائه ی پروژه های خلاقیت خود بودند.

اولین نفری که پروژه ی خود را ارائه داد، خانم معصومه اردستانی بود که جعبه جواهری را با چوب های بستنی ساخته بودند.

در همین زمان پرسنل دانشگاه به ما ملحق شدند و در ابتدا با شربت و شیرینی که باز هم جزء پروژه ها بودند پذیرایی شدند.

سپس آقای قلی از بچه ها خواستند که پروژه های خود را ارائه دهند و بچه ها را به بالای سن خواندند و بچه ها یکی یکی پروژه های خود را ارائه دادند که به طور خلاصه شرح می دهم:

• خانم سرخوش: شیرینی.
• خانم فضلی: میکس شربت خاکشیر و تخم شربت.
• خانم بابا احمدی: جاسوئیچی که با پارچه فوتر درست شده بود و آرم دانشگاه علمی کاربردی بود.
• خانم مرادی: ماهی تزئینی و شب خوابی که با ظرف مایع ظرف شویی.
• خانم مهرجو: گلدان با لامپ و LMB .
• خانم آقا صادقی: چراغ خواب که با بطری دلستر.
• آقای رییسی: طرح کفش پرنده.
• آقای وحدتی: طرح محافظ کودک برای پشت موتور.
• آقای رضایی: سلفی اندازی که با استفاده از آن می شد با دوربین عقب گوشی هم عکس سلفی انداخت.
• خانم ذوالقدری: یوفکا با پنیر خامه ای و اسفناج.
• خانم ملازینعلی: هندزفری که با کاموا تزیین شده بود.
• آقای صالحی: دسته ی بازی با شلنگ.
• آقای قلی: محافظ گوشی در حین شارژ.
• آقای احمدی: چراغ خواب با قاشق یکبار مصرف.
• خانم مرتضوی: چایی زنجبیل و نواخت دف.
• خانم دستورانی: کوزه تزیینی با سنگ ریزه و گلدان با بطری ایستک و پوست تخم مرغ و ماهی مقواییبا گیره ی لباس.
• خانم طباطبایی: گل سینه برای بچه ها.

از همه بچه ها خواسته شده بود که پس از ارائه خود روی پارچه سفیدی که بالای سن نصب شده بود شکلی خلاقانه بکشند.

بعد از تمام شدن ارائه ها آقای قلی از خانم دکتر محمدخانی خواستند که کمی برای بچه ها سخنرانی کنند. خانم دکتر نیز قبول کردند و برای بچه ها از این که کلاس امروز جزء هیجانات اخیر دانشگاه بوده و در ۷- ۸ سال اخیر همچین مراسمی در دانشگاه برگزار نشده و این که خوشحالند که این اتفاق امروز افتاده و این که حضور استاد ملاباقر در این واحد از افتخارات است صحبت کردند و در آخر از استاد بودن استاد علی ملاباقر تشکر کردند.

بعد از سخنرانی خانم دکتر عکس دسته جمعی گرفته شد و خانم دکتر و پرسنل روی پارچه جمله و شکلی خلاق کشیدند.

خانم مرتضوی شروع کردند به نواختن دف که زیبایی خاصی به آخر کلاس بخشید و مورد توجه همه قرار گرفت و در همین زمان با چایی زنجبیلی از همه پذیرایی می شد.

بعد از اتمام کلاس در ساعت ۱۲:۳۰ با کمک همه تمامی وسیله ها به محل اولیه خود برگردانده شد و حسن ختام کلاس امروز پذیرایی با آش دوغی بود که خانم ملازینعلی تهیه کرده بودند.

ومن الله التوفیق

گزارشات جلسات دیگر درس کارآفرینی واحد ۵۵

+۳