مشخصات گزارش
نام درس: مدیریت استراتژیک در تجارت الکترونیکی
شماره جلسه: ۵
تاریخ جلسه: ۹۴/۰۱/۱۵
درجه کیفی: +A
تهیه کننده: سحر معصومی
توجه
گزارش صرفاً خلاصه ای از آنچه که در کلاس اتفاق افتاده می باشد و برای دانشجویانی آماده گردیده که به هر دلیل نتوانستند در آن جلسه حضور به عمل رسانند. لذا به هیچ عنوان نباید به عنوان جزوه آن جلسه تلقی گردد.
به نام خدا
جلسه پنجم درس مدیریت استراتژیک حدودا ساعت ۱۷ شروع شد, این جلسه کلً استاد مشغول درس دادن کتاب بودن و مرور کردن مبحث را با دیدگاه آقای فرد آر دیوید: کتاب strategic management ویرایش ۱۳ (۲۰۱۱) که به گفته ی استاد کتاب جامع و قابل تدریسی می باشد. فصل اول این کتاب که ماهیت مدیریت استراتژیک است را شروع کردن به یاد دادن و توضیح دادن. که بنده جزوه ای نوشتم از مهمترین نکات و توضیحات استاد که خدمت شما عرض میکنم:
نکات جالب راجع به مدیریت استراتژیک : سازمان بدون استراتزیک مثل یک کشتی بدون سکان میمونه که هرجایی داره دوره خودش می گرده، یعنی اگر سازمان استراتژی نداشته باشد توی روزمره و سیاست های خودش فقط داره دنبال خودش می گرده مثل یک پیاده روی میمونه که اصلا هیچ جایی شما ندارید برید. البته یک جمله ی دیگه ای هم هست از دل مکانکی: برنامه اهمیتش از برنامه ریزی کمتر است که جمله ی بسیار جالبی است.روی این چنین جمله ها باید تامل کرد، یک جمله هم از اقای کنفسیوس:اگر آدمی راجع به چیزی که باهاش فاصله داره فکرنکنه توی اینده نزدیک غمگین میشه(خیلی خیلی زود راجع به چیزی که در اینده براش اتفاق می افته دچار پشیمانی خواهد شد) این جمله ها با استراتژی پیوند خورده و جلوتر راجع بهش بیشتر صحبت خواهد شد.
تعریف مدیریت استراتژیک از اقای دیوید : هنر و علم شکل دهی، پیاده سازی و ارزیابی تصمیمات بین کارکردی که یک سازمان را توانا می سازد تا به اهدافش برسد(یک توانایی برای سازمان بوجود می اورد). نکته:استراتژی فقط علم نیست هنر هم هست (استراتژیست ها ادم های هنرمندی هستند).
هدف مدیریت استراتژیک: تفاوت بین مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی بلند مدت:خیلی ها فکر میکنند مدیریت استراتژیک یعنی برنامه ریزی بلند مدت این دوتا با همدیگه فرق می کند. هدف مدیریت استراتژیک بهره برداری و خلق فرصت های جدید و متفاوت برای فرداست در حالیکه برنامه ریزی بلندمدت در مقابل اون هدفش اینه که: روندهای امروز را برای فردا بهینه کند. پس این دوتارا با همدیگر اشتباه نکنیم!
اقای دیوید به نکته ای اشاره می کند که : برنامه ریزی استراتژیک در واقع یک برنامه ی بازی تو سازمان است (می گه شما همینجور که میخواهید فوتبال بازی کنید,فوتبال نیاز به قاعده داره و قانون داره …..), ما برای اینکه قاعده ی بازی تو سازمان خودمان را بلد باشیم باید مدیریت استراتژیک بدونیم وگرنه قاعده ی بازی را تو سازمان بلد نیستیم.
چند تا مرحله اقای دیوید میگویند: مرحله ی شکل دهی یا برنامه ریزی و مرحله ی پیاده سازی و ارزیابی، یعنی هرکاری که هرجایی میخواهیم انجام دهیم اول باید براش برنامه ریزی کنیم بعد پیاده سازی اش می کنیم و بعدش ارزیابی می کنیم که ببینیم پیاده سازیمون خوب بوده یا بد. این میشه پکیج مدیریت استراتژیک که ما داریم با دیدگاه دیوید میریم جلو.
حالا هر کدام از اینها یه سری کار داره که باید انجام بدیم, برای برنامه ریزی استراتژیک ویژن و میژن که فصل بعدی کتاب است, که قابل تذکر است که استاد همه ی اینهارو توی پروژه میخواد، حالا می خواهیم راجع به اینها صحبت کنیم.
مبحث تهدیدها و فرصت ها که جلسه ی گذشته روش تمرکز کردیم، درجه بندی کردیم که بچه ها جلسه ی گذشته ضعیف عمل کردن شاید چون خیلی عمیق بصورت تئوری واردش نشدیم. باید کارهای سازمانی کرده باشیم که بتونیم این مفاهیم را به خوبی درک کنیم. بعدش نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان است که راجع به هرکدام از اینها بصورت خلاصه در فصل اول اشاره کرده ولی بصورت بازتر و دقیق تر تو فصل های آتی اشاره خواهد کرد. بعد اهداف بلند مدت سازمان است. پس استراتژی هامون و شروع میکنیم به نوشتن بعد از این بین این استراتژی ها اون استرا تژی که امتیاز بیشتری میگیره انتخاب میشه. البته در دنیای واقعی خیلی نقد بر این است یعنی میگن که استراتژی این نیست که بشینیم با دودوتا چهارتا شروع کنیم به نوشتن و کار پروژه ای که میخواهیم انجام بدیم اما به هرحال میگن کسایی که میخوان یادبگیرن مدیریت استراتژیک را حداقل باید مفاهیم اولیه اش را بلد باشن.
مباحثی که در شکل دهی مدیریت استراتژیک مطرح است اینهاست :
- اولا اینکه ما تو چه کسب و کارهایی میخواهیم وارد شویم تو چه کسب و کارهایی نمیخواهیم وارد شویم این خیلی مهم است.مثلا Sony قبلا تو صوتی تصویری بود بعد تصمیم کرفت تو PC هم وارد بشه.
- چقدر منابع تخصیص بدم به هرکدام از کارها. مثلا برای پرسنل چقدر حقوق درنظر بگیرم؟ و….
- من میخوام کارمو گسترش بدم یا میخوام تنوع سازی و گوناگون سازی انجام بدم.
- آیا ما میخواهیم وارد بازارهای خارجی بشیم یا نمیخواهیم وارد بشیم(اونجا قوانین خاص خودش را دارد).
- آیا ما میخواهیم ادغام بشیم؟ مثال:Sony Ericsson سونی تو صوت و تصویر بود اریکسون تو مخابراتی که تولید موبایل سری واکمن کردن.
- جلوگیری کنیم از این که یهو خورده نشیم یا بخوریم.
برای پیاده سازی مدیریت استراتژیک نیاز به اهداف سالانه داریم. نیاز به سیاست ها داریم که در فصل های جلوتر راجع بهش صحبت میکنیم.ایجاد انگیزه خیلی مهم است(برای رشد سازمان) و هم چنین تخصیص صحیح منابع.
اینها مراحل پیاده سازی استراتژیک است که کلیاتش را اینجا نوشته:
– اولین کاری که میکنیم باید فرهنگی ایجاد کنیم که بر پایه ی استراتژیک باشد.
– ساختار سازمانی موثر داشته باشیم.
– بتونیم تلاش های بازاریابی را Redirect کنیم بودجمون را اماده سازی کنیم.
– Is سیستم های اطلاعاتیمون را ایجاد کنیم و ازشون استفاده کنیم.
و نکته ی اخر و مهم: سیستم پاداش پرسنل را به عملکرد سازمانی وصل کنیم(اگر عملکرد بیشتری داشتیم پاداش بیشتری هم داشته باشیم).
مراحل عملی که مراحل سختی است فقط بحث روابط میان فردی که باید تو پیاده سازی استراتژی مورد توجه قرار بگیرد یعنی ادم ها بتونن تعامل خوبی باهم داشته باشند.
مرحله ی اخرهم ارزیابی استراتژی است که از نظر داخلی از نظر خارجی و از نظر اندازه گیری عملکرد و در نهایت عملکردی که انجام دادیم و اصلاح کنیم.کسب و کار باید مشخص باشه از دیدگاه دیوید، ما برای تحلیل محیط دو دید داریم: تحلیل انالیزی و تحلیل شهودی
الان دنیا، دنیای حساب و کتاب دیگر نیست الان مدیرا باید بر اساس شهودشان تصمیم بگیرند (البته بهترین مدیریت استراتژیک مدیریتی است که بتونه این دوتا را ترکیب کند).
دائم باید استراتژی هامون را جدید کنیم، روند گذشته دال بر آینده نیست. عدم اطمینان مهم است وقتی عدم اطمینان وجود نداشته باشه راحت میشه هرکاری را انجام داد. برای یه سری از کسب و کارها عدم اطمینان وجود ندارد مثلا پراید هرچی میزنه همه میخرن,گرون میشه میخرن و ….. اما در عصر دیجیتال یه سری کسب و کارها به سرعت عدم اطمینان مهم است.
حالا این شهود از کجا میاد؟از چندتا چیز: تجارب گذشته ی فرد، گزینه هایی که هست خیلی زیاده(اینجا باید حسی عمل کنیم)و… (وقتی نمیتونی علت و معلولی پیداکنی شهود خیلی بدرد میخورد) وقتی متغیرها روی هم تاثیر میزاره ما دیگه با تحقیق نمیتونیم به نتیجه برسیم. تفکر ما روی تحلیل ما اثر میزارد. خودمان را با تحقیق وفق بدیم بتونیم محیط های بیرونیمون و درونیمون و روندها را به سرعت بازبینی کنیم مانیتور کنیم که ببینیم کجا هستیم.
یکسری اصلاحات کلیدی اینجا گفته که هر کدام از اینها را شروع میکنیم به توضیح دادن که توضیحاتش مهم است.
مزیت رقابتی چیست؟ هرچیزی که یک شرکت خیلی خوب انجام میده نسبت به رقبا. مزیت رقابتی خیلی مهم است.
شایستگی؟ هر سازمانی توانایی هایی دارد که اگر مشتری خوشش بیاد میشه شایستگی. مثلا جنس با کیفیت با قیمت پایین تولید کند.
Core competency : شایستگی محوری شرکت رو می گویند. اگر Core Competency شرایط زیر را داشته باشد، تبدیل به Competitive Advantage یا همون مزیت رقابتی میشه:
- کسی نفهمه شما چه جوری این کارو میکنید
- اگر بفهمه نتونه تقلید کنه.
از آنجائیکه پس از مدتی افراد متوجه می شوند که شما چگونه این کار را می کنید و مدتی بعد می توانند آن را تقلید کنند، تنها مزیت رقابتی پایدار، نوآوری است.
تجزیه و تحلیل روندها:
سیاسی-اجتماعی-تکنولوژی-اقتصادی-رقابت-محیطی-جمعیت شناختی-موانع قانونی-موانع دولتی-بحث روندهای فناورانه-رقبا به کدام سمت میروند. استاد در مورد هر کدام مثال هایی زدند.
در نتیجه هرچه رقبا بیشتر باشد به نفع مصرف کننده و به ضرر بیزینس است. که ما باید توی مدیریت استراتژیک از نقاط فرصت بیشترین بهره برداری را کنیم و نقاط تهدید را به کمترین برسونیم.
خوب درس استاد تموم شد.
::: قابل توجه دانشجویان :::
پس از اتمام درس، استاد سایت hajarian.com را باز کردن و راجع به این سایت توضیح دادن که هم PDF داره هم نمونه پروژه که ما میتونیم یکی از ارائه ها را مطالعه کنیم وبه استاد ایمیل بزنیم و اگر بتونیم در حد ۱۰ دقیقه توضیح بدیم به بچه ها، نمره ی بالای ۲۰ دارد. روش کار: سایت راباز میکنیم میریم قسمت دانشجویان بعد مدیریت استراتژیک بعد هم یکی از نیم سال هارا انتخاب میکنیم .
حالا کار بعدی که استاد از بچه ها خواستند: نام و نام کتابی که قرار است ارائه دهیم، انتشارات، مولف، مترجم، نام خانوادگی اعضای گروه و تاریخ ارائه را از طریق ارتباط با من تو سایت استاد میفرستیم برای استاد. (که از طریق SMS هم میتونیم بفرستیم: ۵۰۰۰۱۰۰۰۴۰۳۸۷۴۶)
برای هفته ی آینده می توانیم ارسال فایل را جهت ارائه بالای بیست انجام دهیم (اختیاری) مثلاً می توانیم ۲ تا موضوع انتخاب میکنیم. برای ارائه در ۲ تا ایمیل جداگانه. تو عنوان مینویسیم موضوع ارائه.
بعد مقدمه ی سایتمان را مینویسیم و میاریم. مقدمه دستی هم میشه اورد قبل از مقدمه چکیده است. مقدمه دارای ۳قسمت است این ۳ پاراگراف مستقل از هم نباشد, صفحه ی اول کاور پیج، صفحه ی دوم فهرست، صفحه ی سوم و چهارم مقدمه، بعدش ماموریت، بیانیه ماموریت،چشم انداز، بیانیه چشم انداز، بیانیه ارزش، تحلیل کلان (اقتصادی و سیاسی), و فرصت ها و تهدیدها.
گزارشات جلسات دیگر درس مدیریت استراتژیک در تجارت الکترونیکی واحد طبرسی