مشخصات گزارش
نام درس: مهارت ها و قوانین کسب و کار
شماره جلسه: ۱۴
تاریخ جلسه: ۹۶/۱۰/۰۷ – ساعت دوم
درجه کیفی: + A
تهیه کننده: الهام فاروقی
توجه
گزارش صرفاً خلاصه ای از آنچه که در کلاس اتفاق افتاده می باشد و برای دانشجویانی آماده گردیده که به هر دلیل نتوانستند در آن جلسه حضور به عمل رسانند. لذا به هیچ عنوان نباید به عنوان جزوه آن جلسه تلقی گردد.
در ضمن این گزارشات توسط دانشجویان و با توجه به ادراکشان از مباحث مطرح شده تهیه می گردد، لذا ممکن است ایراداتی در آن نیز یافت شود، حال چه از طرف دانشجو و چه از طرف مدرس. بنابراین پیشنهاد می شود با رویکرد انتقادی به آن نگریسته شود.
توجه شود که مطالبی که استاد ارائه کرده با توجه به نظر وی، علم او و تجربه اش (و احیاناً شهودش) در آن زمان مشخص بوده است و لزوماً برای آینده صدق نمی کند.
به نام خدا
کلاس امروز ما راس ساعت ۱۳:۰۱ دقیقه شروع شد.
در ابتدای کلاس آوا اومد و قانون سمعی – بصری رو ارائه داد که بیشتر درمورد تکثیر غیر مجاز همه ی آثار صوتی و تصویری بود (مریم و فاطمه الان به کلاس اومدن و گفتن که آموزش کار داشتن) آوا گفت تولید و پخش و فروش آثار غیرمجاز بدون تاییدیه وزارت ارشاد جرمه، که هر کدام از این اعمال دسته بندی می شدن و بسته به تعداد و موضوعات دیگر مقدار مجازات و جریمه نقدی شان متفاوت بود و حتی تا “مفسد فی الارض” هم می رفت، یعنی اعدام!
آثار سمعی بصری خلاف قانون به آثاری گفته می شه که دارای صحنه ها و صور قبیحه بوده و مضمونش مخالف شریعت و اخلاق اسلامی باشد. افرادی که در این زمینه ها زیان دیدن و فیلم و عکس شخصی آن ها و آثار سوءاستفاده جنسی و مبتذل از آن ها پخش شده باشه، می تونن با مراجعه به دادگاه مطالبه هزینه کنن و فرد خاطی باید ضرر و زیانش رو بپردازه.
آوا ادامه ی قانون رو توضیح داد و بعد از اون هم زهرا اومد و قانون جرائم رایانه ای رو ارائه داد که یکی از موضوعاتش دسترسی غیرمجاز به سامانه های رایانه ای و مخابراتی بود که ماده ها و مجازات های مربوط به هر کدام را توضیح داد.
استاد گفتن مجازات در قانون به سه شکل هست یعنی یه جاهایی فقط حبس، یه جاهایی فقط جریمه نقدی و یه جاهایی هم حبس و هم جریمه ی نقدی. انتخاب هرکدام از این مجازات بستگی به حکم قاضی دارد و بعضی از آن ها قابلیت تبدیل به دیگری را دارد.
یکی دیگر از موضوعاتی که زهرا گفت در این قسمت قانون شنود های غیرمجاز، تغییر در داده های امنیتی و یا حذف، تغییر یا مختل کردن آن ها و یا مختل و غیر قابل پردازش کردن اطلاعات بود که مجازات این اعمال، حبس یا جزای نقدی و یا هر دو است.
در ادامه ی صحبت های زهرا استاد گفتن که از توضیحات این قانون خیلی باقی مونده و این که همه ی این ها در ذهن بچه ها نمی مونه باید به صورت خلاصه ارائه داده می شد جوری که کوتاه تر و قابل فهم و یادگیری برای همه باشه.
موضوع دیگری که زهرا ارائه داد در مورد توزیع و منتشر کردن داده های مستهجن توسط سامانه های رایانه ای و مخابراتی بود که جرم محسوب می شه. استاد گفتن خب این مستهجن بودن آثار رو چه کسی تشخیص می ده؟! زهرا گفت وزارت اطلاعات که بر اساس تشخیص این سازمان این که این عمل جرم محسوب می شه یا نه، مجازات برایش در نظر گرفته می شه.
استاد گفتن ارائه این قانون کافیه و در ارائه تسلط داشتن خیلی مهمه و این که قابل فهم برای عموم باشه.
بعد از این ارائه، آقای طباطبایی شروع به صحبت کردن که در ابتدا آوا از ایشون یک سوال پرسید درمورد مالکیت عروسک جناب خان، این که امتیاز مالکیت اصلی به چه کسی می رسد؟ آقای طباطبایی گفتن اگر ایده ساخت این عروسک به سفارش برنامه باشد به خود برنامه می رسد، طبق قانونی که از سال ۴۸ در ایران وضع شد (قانون حمایت از حقوق مولفین و مصنفین و هنرمندان)
فرشته گفت طبق تعریف مهدیه که ساعت قبل گفت هر کسی که سفارش کار می دهد به شخصی تا واسش انجام بده، کار برای سفارش دهنده است. مهدیه گفت مگر این که در قراردادی بین خودشان ذکر کرده باشن که حقی به انجام دهنده کار هم می رسد.
آقای طباطبایی گفتن بله دقیقاً همین طور است و بستگی به نوع قرارداد ساخت این عروسک (جناب خان) داره. یعنی اگر به سفارش بوده باشه مالکیت آن به سفارش دهنده می رسه.
در حقوق مالکیت فکری دو نوع حقوق داریم، یک حقوق مادی و یک حقوق معنوی برای هر اثر. مثلاً شخص که کتابی را می نویسد، دو نوع حقوق برایش به عنوان مولف ایجاد می شود:
- حقوق معنوی صاحب اثر یعنی حقوق شخصیت، حق اقتباس، حق ترجمه و …
- حقوق مادی یعنی حق انتشار، که یعنی اگر فیلم یا موزیک باشد به تعداد دفعاتی که صداو سیما بخواد پخش کنه به آن حقوق مادی اثر گفته می شه.
یعنی حقوق معنوی با شخصیت فرد ارتباط داره و حقوق مادی با پول شخص.
مثلا شهید مطهری کتابی را نوشتند و در سال ۶۲ شهید شدن. حق نشر که در ایران در گذشته ۳۰ سال بود (۳۰ سال پس از فوت نویسنده)، از سال ۹۲ به خاطر کتاب های ایشون، به ۵۰ سال تغییر کرد. یعنی کپی رایت حقوق معنوی الان ۵۰ ساله شده. در کشور های مختلف قانون کپی رایت از ۲۰ سال هست تا حدود ۱۲۰ سال.
استاد گفتن یعنی بعد از ۵۰ سال افراد می تونن هر کتابی رو با اسم خودشون منتشر کنن؟ آقای طباطبایی گفتن نه به نام خودشون چون حقوق معنوی اثر از بین نمی ره. مثلاً دیوان حافظ الان بعد از گذشت این همه سال کپی رایت نداره و نمی شه در آن دخل و تصرف ایجاد کرد و یا آن را تغییر داد.
استاد گفتن یعنی به عنوان یک انتشاراتی می توان آن را منتشر کرد و از فروش آن سود کسب کرد. یعنی هر کتاب را بعد از ۵۰ سال از فوت نویسنده اش می توان منتشر کرد. در حقوق معنوی هیچ وقت شخصی اجازه نداره در اثر تغییری ایجاد کنه. این ۵۰ سال برای حقوق مادی اثر برای مولف است و اگر انتشاراتی های دیگر قبل از ۵۰ سال اون رو چاپ کنن، باید جریمه های نقدی سنگینی بپردازن. مثلاً در فیلم حضرت یوسف آقای سلحشور حدود یک و نیم میلیارد جریمه ی نقدی محکوم شدن که پرداخت کنن به نویسنده ی فیلم نامه ی اصلی فیلم.
۱۲ بند در ماده ۲ قانون کپی رایت ایران وجود دارد که توضیح می دهد که چه مواردی شامل حمایت قانون ایران است از لحاظ کپی رایت: کتاب، رساله، جزوه، موسیقی، طرح های مثل مجسمه و …
در جزوه هم دانشجو نمی تونه جزوه استاد رو به اسم خودش کتاب کنه، چون جزوه به اسم استاده، البته نوت برداری با جزوه ی استاد فرق داره چون در نوت برداری هر دانشجو چیزی که از درس متوجه شده می نویسه. جزوه چیزیه که استاد به صورت کامل تدوین کرده و متن خودشو آورده و ایده از خودش بوده و داده به دانشجو.
بعد استاد از آقای طباطبایی خواستن تا راه ثبت ایده رو در قانون کپی رایت برای ما توضیح بدن. آقای طباطبایی مثال زدن که مثلا قلمی در دست دارن و متنی رو می نویسن که ایده اش در ذهنشون بوده و یک اثری به وجود می آورن که این اثر برای خودشون هست. بعد فکر می کنن که این متن رو خوب ننوشتن اونو مچاله می کنن و دور می اندازن بعد یک نفر پیدا می شه این کاغذ های مچاله شده رو جمع می کنه و می بره اونا رو کتاب می کنه ولی این کتاب هم چنان برای آقای طباطبایی هست.
در زمان اثبات بسیار کار سختیه که اثبات کنن این نوشته ها برای ایشون بوده. پس به هنرمندان می گن که زودتر اثر خودتون رو ثبت کنید تا اگر طرح و یا اثر شما رو کسی دزدید در دادگاه در مرحله ی اثبات بتونید ثابت کنید این اثر برای شما بوده.
در مرحله ی ثبوت ثابت می شه اثر برای طراح اصلی بوده و اثبات، اون مرحله ای هست که باید به دادگاه رفت برای اینکه اثبات کرد اون اثر برای کیست.
تفاوت اثبات با ثبوت در این است که اوّلی مرحله علم و آگاهی از وجود خارجی چیز است و دومی مرحله تحقّق و تقرّر آن در ظرف وجودی خود به حسب واقع بدون آن که علم یا جهل دیگری در آن دخالتی داشته باشد.
فرق اثبات با ثبوت با مثال
مثلاً اگر شما ده میلیون از الف طلب داشته باشید در عالم واقع در حالت ثبوت است یعنی واقعیت همین است اما تا اثباتش نکنید و روشنش نکنید این حق در حالت ثبوت می ماند. در عالم واقعیت این حق می باشد و تا ثابت و روشنش نکنید این حق می ماند.
اثبات: اگر همان حقیقت و واقعیت را نمایان کردید و ثابتش کردید می شود اثبات مثل، اثبات مالکیت، اثبات زوجیت مثلاً شما با یک خانمی رابطه زوجیت دارید ولی دلیلی ندارید هر چند زن و شوهر هستید ولی حکم به اثبات زوجیت شما نمی دهد اما اگر شاهد بیاورید سند ازدواج بیاورید حکم به اثبات رابطه زوجیت شما دارد.
در عالم ثبوت ممکن است واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد ولی در عالم اثبات نیاز دارد که شما روشنش کنید مشخص کنید بنابراین اثبات یعنی مشخص کردن. ثابت کردن.
برگرفته از جزوه ادله اثبات دعوا – استاد مقدس (قسمت اول)
مثلاً دکتر هاشمی نویسنده ی درجه یک حقوق اساسی ایران است که آدم خیلی پول داریه و دو سه بار از خونه ایشون سرقت شده، اوایل انقلاب که لپ تاب نبوده کتاب ها و دست نوشته هاشون رو می دزدیدن و حالا لپ تاب ایشون رو دزدیدن یعنی فقط به خونه ایشون می رن برای دزدی تا لپ تاب شون رو بدزدن!
استاد گفتن مثلاً دانشجوهایی که کارهای گرافیکی انجام می دن باید کار های خودشون رو ثبت کنن؟
آقای طباطبایی گفتن ثبت کردن این کارها ضرری نداره و خیلی هم نفع داره و حتی هزینه ای هم نداره که خود وزارت ارشاد این کار رو انجام می ده و گواهی ثبت اثر هنری شخص دریافت می کنه.
برای ثبت اثر باید از اثر خود یک کپی رنگی تهیه کنیم و به وزارت خانه ببریم به صورت مستقیم معاونت حقوقی ثبت مالکیت های فکری این ثبت اثر رو انجام می دن (که برای تستِ این روش و رزومه ی کاری راه خوبیه)
اختراعات را هم می توان ثبت کرد که ۲۰ سال از تاریخ ثبت اختراع حق کپی رایت برای شان ثبت می شود.
آقای طباطبایی نکاتی از حقوق رو برای ما در زمینه جرائم رایانه ای گفتن و اینکه ریز خوندن قوانین و حفظ کردنشون لازم نیست؛ چون در دادگاه ها هم قوانین و مجازات ها را از روی کتاب می خونن و فقط یادگیری فلسفه ی این که قوانین چگونه هستن رو باید مهم است.
کلیتی از قوانین که دکتر کاتوزیان در کتاب شون گفتن این هست که اصول حقوقی کلاً در ۱۰ انگشت ما جا می شه، که این ۱۰ تا اگر کامل فهمیده بشه در موارد قانونی، یادگیری رو بالا می بره و نیاز به حفظ کردن نداره.
حالا اصول حقوقی چیه؟!
به افرادی که تجارت می کنن می گن دولت وظیفشه که از شما و سرمایه گذاری ها حمایت کنه.
مثال برای توضیح رابطه حقوقی: آقای طباطبایی با استاد دوست هستن و رابطه دوستانه دارن. مثلاً آقای طباطبایی ماشین ایشون رو می بینن و می پرسن این ماشینو می فروشید؟ ایشون هم می گن بله، آقای طباطبایی می گن من خریدارم به فلان قیمت.
رابطه این دو دوستانه بود و در زمان خرید و فروش ماشین در رابطه یک اتفاق حقوقی افتاد؛ یعنی می خوان یک معامله را تنظیم کنن.
در روابط حقوقی آدم ها، دولت یا حکومت باید در همه ی روابط نظم و ترتیب بدن و اجازه ندن افراد بدون حساب و کتاب روابطی داشته باشن.
در خیلی از اتفاقات روابط حقوقی شکل می گیره مثلاً در تصادف واقعه ی حقوقی شکل گرفته یعنی اتفاقی که دست ما نبوده که در تصادف دیه باید داده بشه که دیه دادن یک رابطه ی حقوقی است. ازدواج هم یک رابطه ی حقوقی است چون در پی آن نفقه و مهریه وجود داره. مالکیت فکری هم یک رابطه ی حقوقی است که البته حکومت ها با قوانین و مقرراتی که می گذارن این ها رو نظم دهی می کنن.
دو نوع قوانین داریم:
- قوانین امری
- قوانین تکمیلی
قوانین امری این طور است که قانون گذار می گه “باید” و غیر از این اصلاً امکان نداره.
قوانین تکمیلی این طور است که می گن روابط نباید خارج از “اخلاق حسنه و نظم عمومی” باشه.
یعنی مثلاً نباید قرارداد ببندیم با شخصی و بگیم بیا منو بکش. اما در بحث های دیگر مثلا خرید و فروش ماشین، اگر ماشینی ۱۰ میلیون ارزش فروش داشته باشه، اگر شخصی بخواد می تونه اونو ۳ میلیون بفروشه و بگه به جای بقیه پول ماشین می خواد کاری رو از خریدار آموزش ببینه. قانون گذار می گه در این صورت اشکالی نداره چون باهم شرط گزاشتن و این شرط هم مشکلی نداشته
مثالی که دکتر کاتوزیان زدن: زنی درخواست ۲ کیلو پر مگس برای مهریه اش دارد یا اینکه به مرد بگه باید کل اقیانوس اطلس رو شنا کنی!!
خب این کارها چه فایده ای داره؟! قانون گذار می گه هیچ سودی در این کار نیست و این شرط ها باطله. شرط گذاری باید برای هر دو طرف یا حداقل یک طرف نفعی داشته باشه، این شرایط که باطل اند عقد رو هم باطل می کنن.
این موارد گفته شده رو آقای طباطبایی به صورت خیلی خلاصه و کوتاه برای ما توضیح دادن.
خب رسیدیم به قواعد حقوقی
قواعد حقوقی: حکومت ها ملزم هستن برای نظم دادن قواعد حقوقی برای مردم بگذارن و روابط حقوقی مردم رو بررسی کنن. قانون گذار چارچوبی را می گذارد و می گوید اگر در این قالب باشید از شما حمایت می شه.
یک مستطیل رو فرض می کنیم، به کسی که وارد این مستطیل می شه و کار می کنه تاجر می گن، که ممکنه شرکت باشه یا یه شخص حقیقی البته به شرکت ها شخص حقوقی هم می گن؛ مثل دانشگاه که حقوقیه و دارای اموالی هست که مخصوص خودشه شخصی نمی تونه صاحب اونا بشه چون برای همه ی افراد حاضر در دانشگاهه پس یعنی برای همه هست و مشخص نیست برای چه کسیه. مثل ساختمان ها و آپارتمان ها و راه پله برای همه ی افراده.
شخصیت حقوقی (شرکت) هم همین طوره، بین اون افرادی که شخصیت حقوقی رو تشکیل دادن به نسبت سودی که به دست می اد، همه در اون سود شریک هستن و اموالی که در شرکت وجود داره بین همه مشاع است. مثلاً شخصی یک میلیون دارد، وقتی این پول رو وارد شرکت می کنه یک رابطه حقوقی شکل گرفته. در گذشته مجازات شخصیت حقوقی قابل اجرا نبوده. (مثلا حبس فقط برای شخصیت حقیقی قابل اجراست، نه حقوقی) ولی جریمه نقدی برای شخصیت حقوقی هم می تونه باشه.
یکی از مجازات هایی که می تونه برای شخصیت حقوقی اجرا بشه، توقیف علامت تجاری است. مثلا شرکت کاله که همین اسم و علامت تجاری ارزش داره و در صورت تخلف توقیف می شه که البته حتی علائم تجاری خرید و فروش هم می شه مثل علامت های تجاری بستنی های میهن و دومینو.
نکته: به محض ورشکستگی (ورشکستگی یعنی شخصی چک یا سفته داره و در تاریخ مشخص شده باید بتونه اون ها رو پرداخت کنه که اگر پولی نداشت بده یعنی ورشکسته شده) اگر فرد تاجر نباشد (یعنی در چارچوب قانون گذار قرار نداشته باشد) اشخاصِ طلبکار می تونن ماشین یا لپ تاب و یا هر چیزی از دارایی های فرد ورشکسته را به عنوان اموال برای خود ببرند. یکی از تفاوت های بسیار مهم بین تاجر و کسی که آزادانه کار می کنه همینه. وقتی افراد در چارچوب قرار داشته باشن و کار خود را ثبت کنن این مشکلات برایشان پیش نمی آید.
شخصی که ۱۰ میلیون پول داره ولی در آن روز ۱۵۰ میلیون چک داره، ۱۴۰ میلیونی که بدهکار می مونه نقطه ی توقف شخص هست و ورشکسته گفته می شود، اگر شخص تاجر باشد همه طلبکار ها و بدهکار های او را خبر می کنن تا به حساب های او رسیدگی کنن.
شخصی که سابقه ی کیفری اصلاً نداشته و بخاطر یک دعوا، شخصی رو بزنه و به اون صدمات وارد کنه و فرد را از کار بی کار کنه به جای اون شخص خودش باید بره و کار کنه، این نوعی مجازات عمومی است.
قانون گذار به شخصی که می خواد فعالیتی رو شروع کنه می گه اگر داخل چارچوب کار کنی از هر نظر از تو حمایت می شه ولی قوانین و قواعدی هم وجود داره که باید از اونا پیروی کنی، از طرفی به نفع تو هست و بهت سود می ده؛ این یک شمشیر دو لبه است یعنی به حقوق شمشیر دو لبه گفته می شه چون هم زمان که شخصی وارد چارچوب می شه محدودیت هایی برای او پیش می آد که اونو محدود می کنه ولی منافعی زیادی هم نصیب او می شه. استاد گفت مثلا در ازدواج هم یک سری محدودیت ها در پیش هست ولی منافعی هم داره که کسی نمی تونه ول کنه و بره.
یا مثلا هوا گرمه ولی شخص برای این که حالت رسمی خودش رو از دست نده، کت و شلوار می پوشه؛ با این که گرما محدودش کرده ولی رسمی بودن برای شخص نفع بیشتری داره. برای تاجر هم همین طوره اگر شرکت رو ثبت کنه البته به سختی هم ثبت می کنه و باید طبق قاعده ای که بهش گفتن عمل کنه و تجارت انجام بده ولی حمایت هایی از جانب فرمان گذار دریافت می کنه.
نکته ای که در شرکت ها باید به عنوان سرمایه گذار در نظر داشته باشیم این است که در هر شرکتی اموال خود را به شرکت می دهیم و در مقابل آن یا سود دریافت می کنیم یا ضرر. در سود که قوانین تقسیم سود و اندوخته ها وجود داره ولی در ضرر برای شرکت یک سری طلبکار وجود دارند، مثلاً در یک شرکت که آقای طباطبایی و استاد با هم شریک هستن، با خانم ترابی قرارداد تعدادی ماشین آلات بستن و به دلیل این وضعیت نا به سامان اقتصادی دچار ضرر و ورشکستگی شدن. خانم ترابی به شرکت می گه من به شما پول دادم حالا پول من کو؟! ضرر ایشون رو چجوری باید بدیم؟!
دو نوع جبران ضرر وجود داره، یکی اینکه آقای طباطبایی و استاد ضامن باشن (که تاسیس کنندگان این شرکت هم هستن) البته بستگی داره شرکت مسئولیت محدود باشه یا تضامنی؛ اگر مسئولیت محدود باشه ضامن شرکت می گه من ۵ میلیون وارد شرکت کردم و به من ربطی نداره خانم ترابی ۶ میلیون داده و حالا ضرر کرده.
اگر شرکت تضامنی باشه، ضامن ها باید کل بدهی شرکت رو بپردازن، حتی اگر مبلغ بدهی از پول هایی که ضامن ها به شرکت آوردن بیشتر باشه.
مثال: در یک شرکت تضامنی سه نفر ضامن وجود داره و پول وارد شرکت کردن که هر کدام ۵ میلیون، ۷ میلیون و ۳ میلیون است.
یک نفر هم میاد و می گه که چک ۸ میلیونی از شرکت طلب داره و با ضامنی که ۳ میلیون در شرکت پول آورده مشکل داره، می گه من همه ی ۸ میلیونو فقط می خوام از این ضامن بگیرم. این کار ممکنه حتی اگه موجودی حقوقی شرکت ۲۰ میلیون باشه، پول هایی که ضامن ها آوردن حقیقی است، فردی که چک از شرکت تضامنی داره از هر ضامن می تونه پولشو بگیره.
استاد گفتن شرکت تضامنی بهترین شرکت هست برای سرمایه گذاری چون شخصی که قرارداد می بنده خیالش راحته اگر هر کدوم از ضامن ها پول نداشتن بقیه هستن.
اما در شرکت های مسئولیت محدود ضامن ها می گن فقط مثلاً ۳ میلیون وارد شرکت کردن و فقط می تونن ۳ میلیون از طلب را بپردازن و بیشتر نه (یعنی به اندازه همون ۳ میلیون پاسخ گو هستن؛ مسئولیت شان محدود است)
این ها در صورت حقیقی است، اگر بدهی ها بیشتر از پول های ضامن ها باشه در شرکت های مسئولیت محدود اموال حقوقی را شناسایی می کنن و اون ها رو می فروشن تا اموال شرکت مشخص بشه و اعلام ورشکستگی می شود. البته این که افراد طلبکار زمانی به ضامن ها مراجعه کرده و پول خودشون رو طلب می کنن که خود شرکت توانایی پرداخت طلب های اونا رو نداشته باشه یا ورشکست شده باشه که البته در این صورت هم باید اعلام ورشکستگی کنه و دارایی های شرکت هم فروخته بشه و پول طلبکار ها پرداخت بشه، اگر شرکت دارایی دیگری نداشت و طلبکار ها باقی موندن در این صورت باید به ضامن ها مراجعه کنن.
فرشته پرسید: ما از کجا بفهمیم شرکت به صفر رسیده و دارایی نداره؟!
آقای طباطبایی گفتن: در صورتی که شرکت ثبت بشه همه ی دارایی های شرکت حساب رسی می شه تا اموال اصلی کاملاً شناخته بشه، در این زمان به بدهی ها و طلب های شرکت آگاهی کامل دارن.
البته ضامن هایی که در شرکت مسئولیت محدود هستن و مثلا مبلغ ۳ میلیون وارد شرکت کردن، این ۳ میلیون بین تمام طلبکار ها نسبت به اندازه طلب شون تقسیم می شه.
استاد: نکته ای که وجود داره این هست:
کسی که از شرکت چک می گیره، می تونه از یکی از ضامن های شرکت بخواد پشت چک رو امضاء کنه و ضامن بشه که این چک پاس می شه. این شخص امضاء کننده می تونه حقیقی باشه یا حقوقی.
مثلا یک نفر چک از فردی که نمی شناسه می گیره، در بین این دو نفر شخصی وجود داره که فرد گیرنده ی چک اون رو می شناسه و می دونه که پول داره و می گه اگر چکم پاس نشه ضامنم این شخص باشه می تونم روش حساب کنم و میگه اون شخص پشت چک رو امضاء کنه.
بنابراین در یک شرکت مسئولیت محدود وقتی چکی را دریافت می کنیم و احتمال می دیم که برگشت بخوره، به شخصی که در شرکت با او آشنایی داریم بگوییم پشت چک رو امضاء کنه.
در بانک ها هم همین طوره وقتی وام گرفته می شه ضامن پشت چک ها رو امضاء می کنه. در این موقعیت دو نوع چک گرفته می شه هم از وام گیرنده و هم از ضامن که این دو پشت چک هم دیگه رو امضاء می کنن یعنی هر دو ضامن هم می شن.
مهدیه پرسید: اگر از یک شرکت مسئولیت محدود ۲۰ میلیون چک داشته باشم و ضامن ها هم جمعاً ۱۵ میلیون در شرکت داده باشن بقیه پول من چی می شه از کی باید بگیرم؟! آقای طباطبایی گفتن از هیچ کس، یعنی اون وقت دیگه پولی نیست که بخوان بقیه ی پول شما رو بپردازن چون شرکت مسئولیت محدوده و مسئولیت افراد هم در این شرکت محدود است.
بانک هایی که زیر نظر بانک مرکزی باشن، هر چقدر پول مردم به اون ها بدن برای نگه داری، اگر بانک ها ورشکست هم بشن و یا حتی نظام هم عوض بشه بانک مرکزی پاسخ گو هست یعنی اصل پول ضمانت شده توسط حکومت.
اما بانک هایی (موسسات مالی اعتباری) که زیر نظر بانک مرکزی نبوده و خصوصی بودن حالا که ورشکسته شدن دولت به اونا لطف می کنه و از اونا حمایت می کنه برای جلوگیری از اغتشاش مردم.
افرادی که در شرکت های مسئولیت محدود ضامن می شن، اگر بیشتر از پولی که وارد شرکت کردن نپردازن به زندان نمی رون یعنی جرمی انجام ندادن و به اندازه مسئولیت شان پول دادن، اما در شرکت های تضامنی اگر ضامن ها پول مردم رو نپردازن به زندان می رن چون بدهکار هستن. از یه مبلغی بیشتر هم که بدهکار باشن می شه ممنوعیت خروج از کشور این افراد گرفته بشه البته این قضیه خیلی جواب نمیده چون بعضی از افراد با بدهکاری های خیلی زیاد راحت از کشور خارج میشن!!
نکاتی در مورد چک
چک هایی که به روز هستن یعنی چک کیفری، چکی که پرداخت نشد و برگشت خورد می شه گواهی عدم پرداخت بگیریم و شخص رو به حبس بفرستیم تا به پول برسیم. چک حقوقی این طور است که مثل حالت ورشکستگی منتظر باشی تا شخص بیاد و پولت رو بده!
البته همه دنبال این هستن که چک رو کیفری کنن و فرد رو به زندان بفرستن و از خانواده جداش کنن که تحت فشار قرار بگیره و پول رو زودتر پرداخت کنه.
چک در اصل باید حقوقی باشه ولی اگر به روز باشه کیفری هست. قاعده ی چک اینه که امروز صادر بشه و همین امروز هم پاس بشه یعنی به بانک مراجعه کرد و پول را گرفت. مثلا چکی که در روز هفتم داده می شه ولی روی چک تاریخ دوازدهم برای پرداخت می نویسن، بانک باید این چک رو در روز هفتم پرداخت کنه ولی عرف می گه باید روز دوازدهم بیای چک رو پاس کنی.
مثلا یک گوشی می خریم در فاکتور می نویسه تاریخ هفتم ولی روی چک خرید می نویسیم تاریخ دوازدهم، این چک حقوقیه ولی اگر تاریخ چک در همون روز خرید یعنی هفتم باشه این چک کیفریه.
در کل شرایط مختلفی وجود داره برای کیفری شدن چک.
مهدیه پرسید اگر شخصی چک با مبلغ بالا بکشه و چک کیفری باشه ولی شخص بگه من اگر به زندان برم نمی تونم پول رو بپردازم و چک رو پاس کنم، می شه به زندان نره؟ آقای طباطبایی گفتن بله اگر رضایت فرد بدهکار رو بگیره می تونه به زندان نره تا بتونه کار کنه و چک رو پاس کنه ولی کشیدن چک با مبلغ بالا و بی محل حبس عمومی خودش رو داره.
در آخر گفته شد که یک واقعیتی وجود داره این که حقوق با اخلاق خیلی وقت ها تعارض داره و این یک واقعیت کاملاً ملموسه.
کلاس امروز ما هم به پایان رسید.
با تشکر از آقای طباطبایی که برای ارائه ی توضیحات لازم برای کلاس ما وقت گذاشتن.
گزارشات جلسات دیگر درس مهارت ها و قوانین کسب و کار