بسم الله الرحمن الرحیم
از جلسه دوازدهم (شنبه ۹۶/۰۸/۰۶) تا جلسه شانزدهم (چهارشنبه ۹۶/۰۸/۱۰):
امروز به کلاس ششم آمدم. محیطی بسیار متفاوت با محیط قبل! در جلسه ی اول بیشتر به محیط مدرسه و رفتار دانش آموزان با معلم ها و با یکدیگر و طرح جدید آموزشی «اختیار و انتخاب» دقت کردم.
در کلاس ششم دو طرح متفاوت با کلاس سوم اجرا می شود. یکی طرح اکتشافی که دانش آموزان خود درس های خود را می خوانند و هر جا به مشکلی برخورد کردند، از معلم سؤال می پرسند؛ یعنی آموزش به صورت تدریس صرف از جانب معلم نمی باشد. (البته در پایه ی سوم هم طرح اکتشافی وجود دارد ولی نه به گستردگی این جا. در پایه ی سوم، همه ی دانش آموزان به یک میزان از هر درسی جلو می رفتند و حق نداشتند از صفحه ی مشخصی جلوتر بروند ولی در این جا، دانش آموز اجازه داشت تا هر صفحه ای که می تواند مباحث را کشف کند و بفهمد، جلو برود).
طرح دیگری که در این جا اجرا می شود، طرح اختیار و انتخاب است؛ یعنی هر دانش آموزی می تواند درس و معلم مورد نظر خود را انتخاب کند و هیچ الزامی نیست که همه یک درس را بخوانند (به جز در بعضی شرایط خاص) ولی باید همهی دانش آموزان در هر درسی، به یک صفحهی مشخص تا تاریخ معیّنی، خود را برسانند.
تمارین حل شده توسط دانش آموزان باید توسط معلم محترم تأیید شود تا دانش آموز بتواند به صفحه ی بعد برود.
طرح اکتشافی باعث می شود دانش آموزانی که استعداد بیشتری در حل تمارین و یادگیری دروس دارند، وقتشان به خاطر توضیحات زیاد معلم در کلاس هدر نرود و مباحث خود را تندتر پیش ببرند و دانش آموزانی که در یادگیری مسائل، نیاز به کمک بیشتری دارند، معلم محترم زمان زیادتری را به طور اختصاصی برای آن ها منظور کند. با این شیوه، هم عزّت نفس دانش آموزان ضعیف حفظ می شود (چراکه در میان جمع به آن ها تذکر داده نمی شود و دانش آموز ضعیف به عنوان یک کار روتین که همه به معلم برای رفع اشکال خود مراجعه می کنند، به معلم رجوع می کند و تفاوت خود را با بقیه در ضعف یادگیری چندان احساس نمی کند) و هم وقت دانش آموزان قوی تلف نمی شود.
طرح اختیار و انتخاب اگرچه تا حدودی باعث بر هم ریختن نظم و سکوت کلاس می شود ولی این مزیت را دارد که دانش آموزان با شوق و رغبت بیشتری به یادگیری مطالب می پردازند و در نتیجه مطالب بهتر در ذهن آن ها جا می گیرد و یادگیری برای آن ها لذت بخش خواهد بود.
یکی از ایرادهایی که به این طرح وارد است این است که گاهی دانش آموزان دچار تعارض روحی و عاطفی می شوند. برای مثال هر دو معلم را دوست دارند ولی وقتی به آن ها می گویند یکی را انتخاب کن، دانش آموز در درونش دچار تضاد عاطفی می شود که کدام معلم را انتخاب کند. حتی ممکن است معلم هم در درون خود احساس ضعف و ناراحتی بکند که چرا دانش آموزان به کلاس معلم دیگر، بیشتر مراجعه کردند و زمینه ی مسائلی مانند خودکم بینی، حسادت، زیرآب زنی و… به وجود بیاید.
مسأله دیگری که وجود دارد این است که با توجه به اینکه این مدرسه، مدرسهای تربیتی است و هدف آن، صرفاً آموزش نمی باشد، بعضی از دروس هستند که در آن ها واقعاً مطالب تربیتی مفیدی گفته می شود ولی با این طرح، دانش آموز، آن درس را انتخاب نمی کند و در نتیجه از مطالب مفید تربیتی محروم می شود. برای مثال در درس تفکر و پژوهش این هفته، دانش آموزانی تمایل نداشتند شرکت کنند و به کلاس دیگری برای چک کردن تمارین ریاضی خود رفتند. ولی واقعاً نکات مهمی در این کلاس مطرح شد که دیدگاه دانش آموزان را نسبت به مسائل روزمره و چگونگی برخورد با آن ها بازتر می کرد. یا مثلاٌ در درس هدیه ها، که این هفته کلاس به طور کامل دست بنده بود، من مشاهده کردم که اطلاعات دانش آموزان نسبت به مسائل اعتقادی بسیار پایین است و با این حال این درس را برای آموزش انتخاب نمی کنند و ترجیح می دهند ساعت ها ریاضی حل کنند. یا در درس قرآن که این هفته چند جلسه بعضی از دانش آموزان، نزد اینجانب به خواندن آن پرداختند، مشاهده کردم بسیاری از دانش آموزان در روخوانی قرآن مشکل دارند چه برسد به روانخوانی و مسائل تجویدی! البته با توجه به سن آن ها که حدود ۱۱، ۱۲ سال است خیلی برایم غیرمتوقع بود وگرنه از بچه های کلاس سوم انتظار چندانی نداشتم و ضعف آن ها در روخوانی قرآن یا اطلاعات ابتدایی اعتقادی برایم طبیعی بود.
درست است که ریاضی درس مشکلی است و نیاز به تکرار و تمرین بسیار دارد ولی بچه های ما باید یاد بگیرند ریاضی بدون تربیت و دیدگاه الهی و رشد معنوی در زندگی هیچ فایده ای ندارد. نهایتاً چند صباحی در این دنیا به کارش بیاید ولی در آن دنیا چه می کند که دستش خالیست؟!
به نظر بنده با توجه به این که این مدرسه، مدرسهای تربیتی می باشد، باید به درس هایی مثل قرآن و هدیه ها و دروسی که در آن مسائل تربیتی مطرح می شود مانند تفکر و پژوهش، بیشتر اهمیت داده شود و آن ها را به صورت انتخابی به این صورت قرار داد که ساعت آن را انتخاب کنند نه این که اصلاً آن درس را در کلاس نداشته باشند و خود به تنهایی بخوانند. مثلاً دانش آموز انتخاب کند ساعت ۸ هدیه ها را بخواند یا ساعت ۹ با معلم متفاوت.
البته باز نظر بنده این است که در مسائل تربیتی اگر دانش آموز از یک معلم، مطلب را بگیرد، خیلی بهتر است. چون معلم دانش آموز را با یک روند به پیش می برد و او را به نقطه ی مطلوب می رساند. معلم می داند چه مسائلی را گفته و چه مسائلی را نگفته است و در سر بزنگاه با توجه به پرورش دانش آموزان تا این لحظه، نکته ی اصلی را در جای خود قرار می دهد. ولی اگر دانش آموزان جا به جا شوند، یک جلسه یک سری دانش آموزان هستند و در جلسه ی دیگر دانش آموزان دیگری اضافه یا کم شوند، معلم نمی تواند دانش آموزان را به آن هدف عالی خود برساند چراکه بیان بعضی از مطالب، نیاز به مطرح کردن مقدماتی دارد که ممکن است چند جلسه طول بکشد و پس از چند جلسه، نتیجه گیری انجام شود و با این طرح انتخاب، این مسأله میسور نمی باشد.
ادامه دارد…