بسم الله الرحمن الرحیم
از جلسه دوازدهم (شنبه ۹۶/۰۸/۰۶) تا جلسه شانزدهم (چهارشنبه ۹۶/۰۸/۱۰):
… در این جا هم تعویض جاهای نشستن دانش آموزان صورت گرفت. البته نه مانند کلاس سوم که کاملاً همه عوض میشدند حتی بغل دستی ها. ولی بعضاً بغل دستی ها هم عوض شدند. در جا به جایی ها بعضی از دانش آموزان از این که کنار بعضی دیگر از دانش آموزان بنشیند، اظهار کراهت می کردند و به نوعی خود را برای آن ها می گرفتند. حتی بعضاً دیده شد نسبت به معلمشان هم رفتار نامناسبی نشان دادند ولی در این جا قاطعیت معلم، بسیار نقش مهمی داشت. معلم محترم با قاطعیت، کار خود را انجام دادند و دانش آموزی که خود را بسیار برای همه می گرفت، به علت این که در جلوی جمع، حرکات نامناسبی انجام داده بود، معلم محترم مجبور شدند یک بازخورد کلی نسبت به حرکت او بدهند و آن این بود که او را در نیمکتی تنها در کنار میز معلم ها قرار دادند. او ابتدا ناراحت بود. بعداً به طرق مختلفی ایشان دل او را به دست آوردند و به من یاد دادند که دانش آموز نباید ناراحت به خانه برود. نکتهی اصلی تربیتی را هم در درس علوم با لطایف الحیلی در همان مبحث ارتباط ماده با معنویت، بسیار ظریفانه بیان کردند. بازخورد شخصی هم این است که معلم به تنهایی با او در خلوت راجع به این مسأله، صحبت کند. (یعنی اگر دانش آموزی رفتار نامناسبی در جمع انجام دهد، باید یک بازخورد کلی در جمع نسبت به او انجام دهیم تا عملکرد او در میان دانش آموزان دیگر باب نشود و سپس با ظرافت خاصی از او دلجویی کنیم تا نسبت به ما موضع منفی نگیرد و با ناراحتی به منزل نرود و در نهایت یک بازخورد شخصی هم نسبت به او باید انجام دهیم یعنی در خلوت و تنهایی، مسأله را به کمک خودش برای او تحلیل نماییم).
در زنگ بعد که همین دانش آموز از این که تنها کنار معلم ها نشسته است، احساس غرور می کرد، معلم محترم دیگری که سر کلاس بودند، جای او را تغییر و در میان دانش آموزان قرار دادند. یعنی دائم باید رفتار تک تک دانش آموزان را زیر نظر داشته باشیم تا بتوانیم نکات تربیتی را بهتر اجرا نماییم. لذا اگر یک معلم با تعداد مشخصی دانش آموز در یک کلاس همیشه باشد و رفتار یک دانش آموز را در طول روز به طور کامل زیر نظر داشته باشد، بهتر می تواند نکات تربیتی را روی هر دانش آموزی پیاده نماید.
به طور کلی در پایه ی ششم، تعامل دانش آموزان با یکدیگر کمتر است ولی در پایه های پایین تر دانش آموزان از وحدت بیشتری نسبت به یکدیگر برخوردار هستند.
در پایه ی سوم به علت حرکات بامزه ی دانش آموزان، بیشتر معلم سر کلاس می خندد ولی در کلاس پایه ی ششم، جدی بودن معلم بیشتر است. در مقابل در پایه ی سوم، سؤالات نامربوط در هنگام توضیح معلم و وسط درس، بیشتر پرسیده می شود در حالی که در پایه ی ششم، کمتر با این مشکل مواجه هستیم.
در درس فارسی از دانش آموزان خواسته شد که زبانی ابداع کنند و نامه ای به معلم خود بنویسند و از نامه ها و نحوهی خواندن آن ها فیلم برداری شد و پس از آن سؤالاتی در زمینهی زبان واحد روی تخته به عنوان تکلیف منزل یادداشت شد.
در کلاس ششم، در چک کردن تمارین ریاضی دانش آموزان در این چند روز کمک نمودم.
یاد گرفتم تا زمانی که اعتماد دانش آموزان به ما جلب نشده است، نباید رفتاری داشته باشیم که نقطه ضعف، تلقّی شود. مثلاً اگر جواب سؤالی را نمیدانیم، صریح نگوییم نمیدانیم. ولی بعد از جلب اعتماد دانش آموزان، اقرار به ندانستن قضیهای یا حتی اقرار به اشتباه خود، نه تنها اثر منفی ندارد، بلکه اثر مثبت هم روی دانش آموزان خواهد گذاشت. باید توجه داشت که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!
وقتی از دانش آموزان خواسته شد که مطلبی را در کلاس بنویسند و دانش آموزان سخت بودن نوشتن را ابراز داشتند، معلم محترم با جملاتی از آن ها به طور ضمنی خواستند که بنویسند و تنبلی نکنند. جملاتی مثل: «دوست دارم بیشتر بهم انرژی بدید وقتی من دارم انقدر با ذوق کار میکنم».
یک پیشنهادی که به ذهنم رسید، در نظر گرفتن واحد مشاوره برای دانش آموزان پایهی ششم است. با توجه به حساس بودن موقعیت دانش آموزان در این سن، خوب است روزهای مشخصی مشاوری امین در مدرسه وجود داشته باشد و به حرف های دانش آموزان گوش فرا دهد. شاید بعضی از دانش آموزان نتوانند تمام حرف های خود را به والدینشان بزنند و اگر به دوستانشان هم بزنند، ممکن است دوستانشان نتوانند آن راهنمایی لازم و صلاحدید دنیا و آخرت را به آنها پیشنهاد دهند و در نتیجه احتمال آن می رود که زیر پا گذاشتن بعضی از مسائل تربیتی یا درگیری درونی به خاطر عدم توانایی در حل مشکل و در نتیجه عدم تمرکز کافی برای یادگیری دروس، برای دانش آموزان پیش بیاید.
ادامه دارد…